گزیده بیانات | «۲۰ آسیب و تهدید در مسیر پیشرفت علمی ایران»
تولید
علم، عبور از مرزهای دانش، شکلگیری چرخهی علمی و مفاهیمی از این دست
همواره از جمله اساسیترین خطوط ادبیات گفتمانی رهبر معظم انقلاب اسلامی به
خصوص در سالیان اخیر بوده است. ایشان پیشرفت علمی کشور را یکی از
اصلیترین پایههای ساخت مستحکم درونی کشور دانسته
و در این راستا همواره آسیبها و تهدیدات پیش رو را با مردم، نخبگان و
مسئولین در میان گذاشتهاند تا با برنامهریزی دقیق و رفع مشکلات، روند رو
به جلوی کشور در این عرصهی مهم حفظ و تقویت شود.
آنچه در ادامه میآید «مهمترین آسیبها و تهدیدات در مسیر پیشرفت علمی
ایران» در بیانات آیت الله العظمی خامنهای است که در چهار محور:
-
فرهنگ علمی
-
مسایل آموزشی
-
سیاستگذاری و مسایل زیرساختی
-
مسایل گفتمانی و تبلیغی
تهیه و تنظیم شده است.
فرهنگ علمی:
تحجّر و جزمیگرایی در محیط علمی
یکى از وظایف مهم دانشگاهها عبارت است از نواندیشى علمى. مسأله تحجّر، فقط
بلاى محیطهاى دینى و افکار دینى نیست؛ در همهى محیطها، تحجّر، ایستایى و
پایبند بودن به جزمىگراییهایى که بر انسان تحمیل شده - بدون اینکه منطق
درستى به دنبالش باشد - یک بلاست. آنچه که براى یک محیط علمى و دانشگاهى
وظیفه آرمانى محسوب مىشود، این است که در زمینه مسائل علمى، نواندیش باشد.
معناى واقعى تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآورى
علمى در درجه اوّلِ اهمیت است.
۱۳۷۹/۱۲/۰۹
مهملگویى در مسائل علمی به نام نوآوری
در هر زمینهاى، کسانى که از دانشى برخوردار نیستند، اگر بخواهند به خیال
خودشان نوآورى کنند، به مهملگویى مىافتند. ما در زمینه برخى از علوم
انسانى و معارف دینى این را مىبینیم. آدمهاى ناوارد بدون اینکه از ذخیره و
سواد کافى برخوردار باشند، وارد میدان مىشوند و حرف مىزنند و به خیال
خودشان نوآورى مىکنند؛ که در واقع نوآورى نیست، مهملگویى است. بنابراین
در زمینه مسائل علمى، من این را توصیه نمىکنم.
۱۳۷۹/۱۲/۰۹
اعتقاد به نظریات غربی به عنوان متون مقدس و خدشه نکردن در آنها
تهاجم فرهنگىِ بزرگتر این است که اینها[غربیها] در طول سالهاى متمادى به
مغز ایرانى و باور ایرانى تزریق کردند که تو نمىتوانى؛ باید دنبالهرو غرب
و اروپا باشى. نمىگذارند خودمان را باور کنیم. الان شما اگر در علوم
انسانى، در علوم طبیعى، در فیزیک و در ریاضى و غیره یک نظریهى علمى داشته
باشید، چنانچه برخلاف نظریات رایج و نوشته شدهى دنیا باشد، عدهیى
مىایستند و مىگویند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظریهى فلانى است؛ حرف
شما در روانشناسى، مخالف با نظریهى فلانى است. یعنى آنطورى که مؤمنین
نسبت به قرآن و کلام خدا و وحى الهى اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان
دانشمند اروپایى همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند! جالب اینجاست که آن
نظریات کهنه و منسوخ مىشود و جایش نظریات جدیدى مىآید؛ اما اینها همان
نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست مىگیرند!
۱۳۸۳/۰۴/۱۷
توجه نکردن به داشتههای خود و ترجمهگرائی در علوم
در رشتههاى گوناگون علوم انسانى؛ ادبیات، فلسفه، تاریخ، هنر، ما خیلى
سابقه داریم. بعضى از علوم انسانى دیگر هم هست که اگرچه از غرب آمده، اما
اگر درست دقت کنیم، خمیرمایهى آن که عبارت از عقلانیت و تجربهگرائى است،
از تفکر و روح ایرانى - اسلامى است. اروپاى خرافاتى نمیتوانست زیستشناسى و
اقتصاد و مدیریت و روانشناسى و جامعهشناسى را به این شکل تنظیم کند. این،
سوغات تفکر علمگرایى و تجربهگرائى شرق و عمدتاً ایران اسلامى بود که رفت
در آنجا و به این تحول منتهى شد. به هر حال، در این چیزهائى که عقب هستیم،
باید خودمان را جلو ببریم و خودمان ابداع کنیم؛ ترجمه نکنیم. ترجمهگرائى
زیانهاى بسیار بزرگى براى ما دارد.
۱۳۹۲/۰۶/۰۶
وابستگی به غرب در عرصه علمی
فراگیرى علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئلهى دیگر است. نباید ما در
مسئلهى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این
وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهائى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن
دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ این چنین
پیشروىاى است؛ و این جایز نیست. بنابراین، ما باید علم را خودمان تولید
کنیم و آن را بجوشانیم.
۱۳۸۷/۰۷/۰۳
دور شدن جوانان دانشجو از فرهنگ خطرپذیری
خطرپذیرى میتواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از
اینکه شاید نشود، این خیلى چیز بدى است. گاهى اوقات تصورات انسان، یک
آیندهاى را براى انسان تصویر میکند که بکلى او را مأیوس میکند؛ این به نظر
من، یکى از ایرادهاست. حالا اگر وارد دانشگاه شدیم، اگر درس خواندیم، اگر
این تحقیق را کردیم، اگر وارد رشتهى تحقیق و پژوهش شدیم، آیا قبول میشود؟
آیا دست ما را به جایى بند میکنند؟ آیا نمیکنند؟ باید وارد شوید! به قول
شاعر عرب میگوید: «شر من الشر خوف منه عن یقعى»؛ از بلا بدتر، ترس از
بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ این از خود بلا سختتر است. نبادا نشود؛
خوب به این «نبادا» نباید اعتنا کرد. وارد شوید، خواهید دید که میشود.
۱۳۸۵/۰۶/۲۵
مسایل آموزشی:
نبود توازن عادلانه و منطبق با نیازها در برنامهریزى رشتههاى علمى
آن طورى که در گزارشها من به دست مىآورم و افراد آگاه و خبره و
دانشگاهى و مسئول به ما اطلاع میدهند، تقسیم توان در برنامهریزى
رشتههاى گوناگون علمى، یک تقسیم عادلانه و صحیح و منطبق با نیاز
کشور نیست. یک جاهائى ما رشدهاى چشمگیرى داریم، یک جاهائى اصلاً حرکتى
مشاهده نمیشود! این غلط است. این ناشى از نبود نقشهى جامع علمى
است. درست است که در هر رشتهاى ما پیشرفت بکنیم، مغتنم است و براى
کشور ما که سالهاى متمادى، دهها سال در دوران حاکمیت طواغیت، از
کاروان علمى بشر عقب مانده است، هر جائى دستمان به هر چیزى از ثمرات علم و
پیشرفتهاى علمى بند شد، مغتنم است؛ در این تردیدى نیست؛ اما اگر میخواهیم
کشور رتبهى علمى به معناى واقعى کلمه پیدا کند و علم در کشور
نهادینه بشود، ما بایستى در رشتههاى گوناگون علمى - چه در آموزش،
چه در پژوهش - توازن و تعادل صحیح و واقعى و عادلانهاى ایجاد
بکنیم؛ این جزو نیازهاى ماست.
۱۳۸۸/۰۶/۰۸
رشد کمی نامطلوب دانشجویان علوم انسانی بدون توجه به کار بومی
طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعهى عظیم
دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام
نور و بقیهى دانشگاههاى کشور داریم، حدود دو میلیون
اینها دانشجویان علوم انسانىاند! این به یک صورت، انسان را نگران
میکند. ما در زمینهى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر
داریم؟ کتاب آماده در زمینههاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد
مبرزى که معتقد به جهانبینى اسلامى باشد و بخواهد
جامعهشناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر
داریم، که این همه دانشجو براى این رشتهها میگیریم؟ این نگران
کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههائى
هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت
انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.
خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربىها گفتند و
نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع
شکاکیت و تردید و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى
خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى
نیست.
۱۳۸۸/۰۶/۰۸
تغییر ندادن سرفصل برخی از علوم به علت نبود جرأت مناقشه
واقعاً این عیب است که ما بیست سال، بیست و پنج سال سرفصل فلان دانش را
اصلاً تغییر نداده باشیم؛ این نشاندهندهى عدم جرأت ورود در مناقشه است؛
این همین چیزى است که ما از آن بیمناکیم. جرأت ندارند که مناقشه کنند؛ همان
را که هست، درس دادند، باز هم درس میدهند؛ ده سال دیگر هم ممکن است همان
را درس بدهند.
۱۳۸۹/۰۶/۱۴
گسترش روحیه مدرکگرایی در دانشگاه
خود علمآموزى، یک فرهنگ است. اگر چنانچه ما به مسئلهى فرهنگى در دانشگاه
توجه کنیم، آن وقت هم دانشجوى ما عاشق و راغب به علم میشود و دنبال علم و
تحقیق میرود - صرفاً دنبال مدرک نیست - هم استاد ما از حالت اداى تکلیف در
کلاس درس خارج میشود. در موارد بسیارى از خود دانشگاهها به ما گزارش
میکنند که درسهاى بعضى از اساتید یک اداى تکلیفى است؛ همین که بالاخره
بیایند و درس موظفى خود را بدهند و بروند. در حالى که در تدریس استاد،
مسئله نباید مسئلهى اداى تکلیف باشد؛ مسئلهى عشق، علاقهى به علم،
علاقهى به تربیت دانشجو؛ اینجورى باید باشد.
۱۳۸۸/۱۱/۱۳
دوری از فرهنگ تعمق و تحقیق در نظام آموزشی و تأکید بر حفظمحورى
از جملهى کارهائى که باید انجام بگیرد، این است که جورى نظام آموزشى باید
طراحى بشود که جوان ما به تحقیق، طلبگارى در تعمیق علم و دانش علاقهمند
بشود. حفظمحورى، غلط است.
ما هنوز در دانشگاههایمان متأسفانه - مىبیند انسان، من گاهى با بعضى از
جوانهائى که با ما مرتبطند، برخورد میکنم - مىبینیم که معلم چند صد صفحه
کتاب را براى یک واحد درسى داده که این دانشجو بخواند. چرا؟ حفظ کردن حرفها
و گفتهها و نوشتههائى که معلوم نیست همهاش چقدر فایده داشته باشد و
درگیر کردن ذهن جوان به چیزى که غیر لازم است. باید فکر کرد؛ باید افراد
برگزیده و شاخص بنشینند نظامى را طراحى کنند که جوان ما میل به پژوهش، تعمق
و تحقیق پیدا کند.
۱۳۸۷/۰۷/۰۳
سیاستگذاری و مسایل زیرساختی:
نبود چرخه علمی و تکمیل نبودن زنجیره کار علمی، فناوری، تولید و بازار
اگر چنانچه ما کار تحقیقاتى را کردیم، به فناورى هم رسیدیم، امّا مثلاً
تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیشبینى نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همهى
اینها بایستى مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیرهى کار علمى، تا تولید و
بازار بایستى دنبال بشود.
۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آنچه در کشور لازم است و میتواند موقع و جایگاه علمى کشور را به طور
شایسته و افتخارانگیز به ما نشان دهد که بالا رفته، وجود یک چرخهى علمىِ
کامل است. در همهى بخشها یک چرخهى بههمپیوستهى مهمى از انواع دانشهائى
که مورد نیاز کشور است، باید وجود داشته باشد تا اینها همافزائى کنند و
به کمکِ هم بیایند. یک مجموعهى کامل علمى در کشور بایستى به وجود بیاید؛
این هنوز نشده. این جزیرهها بایستى به طور کامل به هم متصل شوند، یک
مجموعهى واحد تشکیل شود؛ به هم کمک کنند، همدیگر را پیش ببرند، همافزائى
کنند، راه را براى جستجو و یافتن منطقههاى تازهى علمى در این آفرینش وسیع
الهى باز کنند؛ سؤال مطرح کنند، به آن سؤالها پاسخ داده شود؛ اینها همهاش
لازم است.
۱۳۸۹/۰۷/۱۴
ناهماهنگی در بخشهاى مرتبط با دانش و فناورى
یکى از ضعفها ناهماهنگیهاست؛ در بخشهاى مرتبط با دانش و علم و فناورى،
بایستى هماهنگى کامل بوجود بیاید. ما مسئلهى ارتباط صنعت و دانشگاه را
مطرح کردیم - که خب، الحمدللَّه در این زمینه دارد کار میشود و بیشتر هم
کار خواهد شد... هماهنگى بین خود مراکز علمى خیلى لازم است؛ یعنى دو وزارت
علوم و بهداشت با همین معاونت علمى و فناورى رئیسجمهور و بنیاد نخبگان و
سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى و هر بخشى از بخشها که در این زمینهها
همکارى میکنند، یک ارتباط و همکارى و همافزائىِ دائم لازم است که مبادا
اینها کار هم را خنثى بکنند یا حلقههاى مفقوده و خلأهائى در این زمینه
بوجود بیاید.
۱۳۸۷/۰۶/۰۵
دوری فضای مقالههای علمی از نیازهای کشور و جهتدهی به کارها براساس نیاز بازارهاى غربى
الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نیازهاى
کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش
میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقالهى علمى تهیه کنید، از این مقالات
علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس
خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیهى مقالهى علمى ناظر
باشد به نیازهاى شما. شما با I.S.I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که
مقالهى مورد قبول I.S.Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده
کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که
کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم
یک نکتهى بسیار اساسى است.
۱۳۹۱/۰۷/۱۲
یکى از کارها همین است؛ کسانى بیایند طعم نیاز بازارهاى غربى را، مثلاً
فرض کنید به تابلو نقاشى، به دست بیاورند، بعد بیایند اینجا، پشتیبانى مالى
کنند و نقاش ما را به سمت تأمین آن نیاز سوق بدهند. عین همین قضیه در
فیلمسازى هست. فیلمهائى را براى جشنواره نامزد کنند که در جهت خواست
آنهاست. عین همین قضیه در کار علمى ماست؛ در مقالهاى است که در آى.اس.آى
منتشر میشود؛ در موضوع تحقیقى است که شما در پژوهشگاه خودتان دنبال میکنید.
به تعبیر متأسفانه رائج فرنگىِ امروز، اسپانسرها مىآیند در بخشهاى مختلف،
کمکهاى مالى، کمکهاى مادى، اعانهها را میگذارند براى اینکه در آن جهت کار
انجام بگیرد. به این توجه کنید. استقلال علمىِ کشور یکى از لوازمش همین
است: استقلالِ حرکت علمى، حرکت هنرى و به طریق اولى، حرکت سیاسى.
۱۳۸۸/۰۸/۰۶
کند شدن سرعت حرکت علمی کشور
در این ده سال گذشته، حرکت علمى ما خیلى خوب بوده؛ پیشرفت علمى و سرعت
پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید کند نشود. اگر ما
بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانى
برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ کنیم.
۱۳۹۲/۰۴/۳۰
صیانت نکردن از دستاوردهای علمی و عقبنشینی در برابر تهدیدات دشمن
اگر ما آن عقبنشینىها [در مسائل هسته ای در مقابل دشمن] را، آن انعطافها
را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهاى که هیچ خبرى نبود، به این نشاط
علمى هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمى، این
جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف -
قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهاى
بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهاى و صنعت هستهاى، نماد پیشرفت یک کشور است.
۱۳۹۱/۰۵/۰۳
محروم شدن ملت از استعدادهای درخشان با فرار مغزها
صحبت فرار مغزها مىشود. فرار مغزها ابعاد گوناگونى دارد. یک بُعد بسیار
زشت و بد آن این است که بیگانگانى مىخواهند بیایند از ثروت ملىِ انسانىِ
یک کشور سوء استفاده کنند. کشورى انسانهایى را پرورش دهد و استعدادهایى را -
با همه عوامل به وجود آورنده استعدادهاى درخشان - به وجود آورد و به قول
دوستمان این را در طبق اخلاص بگذارد و به دیگران بدهد؛ دیگران هم بیایند با
صرف پول - که غالباً زحمت دیگرى هم نمىکشند - این ثروت را به ثَمَن بَخْس
از این ملت بگیرند و او را محروم کنند؛ این، بُعد بسیار بد و دردناک قضیه
است.
۱۳۸۱/۰۷/۰۳
مسایل گفتمانی و تبلیغی:
برنامهریزی دشمن برای دینزدائى و علمزدائى از دانشگاه
دشمن علىالقاعده دو تا کار را براى دانشگاه ما برنامهریزى میکند: یکى
علمزدائى، یکى دینزدائى؛ از دانشگاه علمزدائى بشود، از دانشگاه
دینزدائى بشود. علمزدائى از دانشگاه چگونه است؟ یکى از کارهاى کوچکش همین
ترور دانشمندان است؛ که آخرىاش همین دو سه تا دانشمند عزیز هستهاى ما
بودند که در این یک سال اخیر از دست ما گرفته شدند. برنامه، وسیعتر از
اینهاست؛ این یکى از آسانترینهایش است. پیچیدهتر از این، این است که
دانشگاه ما را، استاد ما را و دانشجوى ما را به کار غیر علمى سرگرم کنند؛
نگذارند این شکوفائى علمى که آرزوى ماست، تحقق پیدا کند.
۱۳۹۰/۰۶/۰۲
کشیده شدن دانشگاهها به مسائل پوچ و غفلت از گفتمان پیشرفت علمی
باید همه مراقبت کنند - هم استادان، هم مدیران، هم مؤثرین و متنفذین در
دانشگاهها - که فضاى دانشگاه به سمت مسائل پوچ حرکت نکند؛ فضا، فضاى
دنبالهگیرى مسائل اصلى و اساسى باشد؛ گفتمان علم و گفتمان پیشرفت علمى و
گفتمان پیشرفت عمومى کشور بر دانشگاهها همچنان حاکم باشد. البته اینجا هم
دشمنانى هستند که مایلند حتّى مسائل صنفى در دانشگاهها به سمت مسائل سیاسى و
جنجالهاى سیاسى گرایش پیدا کند؛ از این باید پرهیز کرد. این براى یک
دانشگاه افتخار نیست که مسائل اساسى آن تحتالشعاع مسائل کوچک و کماهمیت و
احیاناً تحت تأثیر جریانهاى سیاسى واقع شود. فضاى دانشگاه باید یک فضائى
باشد که در آنجا علم و عالِم بتواند زیست مناسب خودش را داشته باشد.
۱۳۹۲/۰۵/۱۵
یأسآفرینى و منفىبافى درباره حرکت عظیم علمی کشور
[من] اطلاعات وسیعتر و جزئىترى دارم - که در هفت هشت ده سال اخیر، کشور
یک حرکت عظیمى در این زمینه[ علم و فناورى] انجام داده و کارهاى بزرگى
انجام گرفته. البته بعضى گوشه کنار، توى دانشگاه و بیرون دانشگاه،
یأسآفرینى و منفىبافى میکنند؛ اما بیخود میگویند، دروغ میگویند. بعضى از
اینها غافلند، بعضى هم بدتر از غافل. حرکت، انصافاً حرکت موفقى بوده است.
در این سالها کارهاى بزرگى انجام گرفته. ملت، جوانان، مجموعهى علمى،
دانشگاهها، مدیران علمى نشان دادند که استعداد خوبى وجود دارد براى این
حرکتى که مورد نظر ماست.
۱۳۸۹/۰۷/۱۴