شهید مظلوم بهشتی به کار تشکیلاتی و حزبی معروف است. وی در نشست چهارم با اعضای حزب جمهوریاسلامی در خصوص ویژگیهایی لازم در تشکل سخنان قابل تاملی مطرح می کند که به نظر می رسد حتی برای امروز نیز مهم باشد.
متن این سخنرانی به شرح ذیل است::
ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم. اما شرط آن تشکل این است:
1) باید پاسدار ارزشها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزشها باشد نه
نگهبان خود. هر وقت این تشکل بهجای آنکه نگهبان ارزشها باشد و خداپرست و
حقپرست و کمالدوست و کمالخواه باشد، خودخواه شد، آن وقت یک طاغوت
میشود. و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد. بر همهی ماست که
دائماً مراقبت کنیم که تشکل ما، خودخواه نشود؛ همیشه خداخواه بماند و این
با خودسازی مداوم یک یک ما، مجموعهی ما و وجود سیّال تشکیلاتی ماست.
2) تشکل سازنده باشد. باید آسان کنندهی خودسازی و کمکی به سیر الی الله
برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد. هر وقت یکی از ما یا جمع ما به
تشکلمان مشغول و سرگرم شدیم، چنین تشکلی «لهو» میشود و باید از او پرهیز
کنیم زیرا ما را از خدا دور میکند. اگر همهاش بهفکر تشکیلاتمان باشیم.
اگر تشکیلات برای ما آنقدر محبوب شد که جانشین خدا وحق شد، حالت لهو پیدا
میکند و آدم را از یاد خدا غافل میکند. چهوقت ما میفهمیم که تشکیلات
برای ما لهو و سرگرمی نشده و لعب و بازی روزانه نشده؟ وقتیکه ببینیم در
این تشکیلات داریم ساخته میشویم. آن وقت که کار تشکیلاتی ما حالت عبادت
دارد.
اینکه ما این همه تأکید داریم که کار در دفاتر حزب، باید
آهنگ عبادت داشتهباشد، این در حزب جمهوری اسلامی در متن هدفگیری ماست.
کافی است که ما از خودسازیمان باز بمانیم. کافی است که ما از خداخواهیمان
باز بمانیم. همین خودش خسارت بزرگی است. باید دفاتر حزب مراقبتکنند که
آنجا معبد باشد و محل عبادت بماند. جای خودسازی ما باشد. اما اینها با
گفتن نمیشود. این، با اخلاق در نیت و باز با مراقبت بر عمل میشود. طرز
برخوردهایمان، طرز کارمان، شور و عشق کارمان، اینها میتواند نشان بدهد که
کدام طرفی هستیم.
بنابراین شرط اول این است که ما تشکیلاتپرست
نشویم (طاغوت) و خودخواهی تشکیلاتی پیدا نکنیم، شرط دوم اینکه ما ممکن
است تشکیلات پرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم
ولی از خودسازی باز بمانیم.
3) شرط سوم اینکه این تشکیلات به درد
مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بردوش این جامعه (لغو). تشکیلات مقداری
هزینه میبرد، مقداری نیروی انسانی میبرد، روی این تشکیلات سرمایهگذاری
می شود. اگر این تشکیلات به درد این مردم نخورد لغو میشود. و ما هم اگر
اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم. «عن اللغو معرضون». این تشکیلات
نباید «بُت» و یا «لغو» و «لهو» باشد. باید به درد مردم بخورد، باید کمک
کند به جمهوری اسلامی. باید روز به روز، هر چه بهتر والهیتر و نورانیتر و
سازندهتر و سرافرازتر و پویاتر و سختکوشتر و پیشتازتر ادامه بدهیم.
بنابراین در داخل این تشکیلات باید برنامهریزیهای گوناگون بوجود بیاید،
نه فقط در خود تشکیلات، که برای کل جامعه، بلکه برای کل انقلاب اسلامی. باز
هم تکرار میکنم که این صرفاً با گفتن نمیشود. مکرر دیدهام که خصلتهای
بیرونی بعضی از ما در جهت مخالفت این ویژگیها بهکار میافتد و آهنگ
تخریبی پیدا میکند.
مراقبت تشکیلاتی
خودخواهیهای شخصی، خودمحوریها، سوء ظنها، بدگمانیهای بیجا، از
آفتهای تشکل محسوبمیشود. گاهی میشود برادرها یا خواهرها فکر میکنند
منشأ این سوءظنها و بدگمانیها، در درون خود «کار تشکیلاتی» است. ولی
گاهی اینطور نیست، افراد با آن خصلتهای منفیای که دارند وقتی وارد یک
تشکیلاتی میشوند در حقیقت با خودشان این میکروبها را وارد تشکیلات
میکنند. به همین جهت هم هست که یکی از واجبات تشکیلات این است که دائماً
مراقب باشد تا میکروبها از بیرون وارد پیکره و عمق تشکیلات نکند.
یعنی دائماً باید مراقبتکرد که اگر ویروسی، میکربی یا یک فردی داخل
تشکیلات میآید، همان اول علاجشود، قبل از آنکه خصلت او به جای دیگر
سرایتکند. ولی این واقعیت هست که گاهی میبینیم یک مرتبه در یک گوشهی
تشکیلات یک نوع دید پیدا میشود. وقتی دنبال میکنیم میبینیم که به یک آقا
یا خانمی منتهی میشود که او با یک سوءظن و بدگمانی و خودرأیی وارد جو
پاک تشکیلات شدهاست -هر قدر جو تشکیلات پاکتر باشد، آسیبپذیرتر است- و
یک مرتبه این آسیب توسعه پیدا میکند. هر یک از ما وظیفه داریم که آن
ضعفهای شخصی خود را سخت مراقبتکنیم. یک نفر تا بیرون تشکیلات هست اگر
نقطه ضعفی دارد، ضعف شخصی محسوب میشود ولی وقتی وارد تشکیلات میشود، ضعف
شخصیاش ضعف شخصی همراه با یک نوع امکان سرایت و سوار بر یک مرکب تیزپا و
تندرو است. در تشکیلات گسترش ضعفها ممکن است خطر ناکتر و شدیدتر باشد و به
همین دلیل مراقبت از ضعفهای شخصی افراد لازم است. سوءظنها، بدگمانیها و
بدتفسیرکردنها همه از چنین ضعفهایی هستند و باید خیلی مراقبتکنیم.
برای اینکه این ضعفها تا ضعف شخصی است، یک گناه است ولی وقتی که در یک
جمع باشد، گناه مضاعف و هم عقاب آن دنیایش مضاعف است چراکه نتیجهی زحمات
فراوان انسانهای تلاشگر در راه خدا با یک چنین ضعفهایی به هدر میرود و
خبط وضایع میشود و تلاشهای خود انسان را در آن دنیا هم به هدر میدهد.
تنگهها
ما خیال میکنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کار ندارد که
ده تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه و یک نمودار تشکیلاتی و
... تمام شود. خیر، این جور نیست. اگر به تجربههای شخصی خود بنگرید
میبینید که مشکل بزرگ، داشتن یک تشکیلات در درون یک یک ماست. زیرا که ما
به این آسانیها آدم نمیشویم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه وجوددارد
که «فلا اقتحم العقبه». صدها تنگه وجوددارد که اولاً باید تنگهها را
بشناسیم. ثانیاً باید توانائیش را داشته باشیم و تازه از یک تنگه عبور
میکنیم. خیالمیکنیم تمامشد. میبینیم عجب! تنگههای سختتر برسر
راهمان است و این، لحظهی مرگ انسان است.
شما میدانید زمانی
تشکیلات سازمان مجاهدین خلق، بهعنوان یک آرزو بود که ایکاش حزب جمهوری
اسلامی از نظر تشکیلاتی مثل سازمان مجاهدین خلق میبود. زیرا آن تشکیلات به
تعبیر خودشان هم تشکیلات آهنین بود. آنها در نامهای که به امام یا رئیس
جمهور نوشتهبودند، سخت مغرور شدهبودند که ما با تشیکلات آهنین خود چنین و
چنان خواهیم کرد! البته این نوع تشکیلات بوجود آوردنش هنر میخواهد ولی
این آرمان شماها نیست. مهم این است که در داخل یک تشکیلات، آن آزادیهای
انسانساز حفظ شود. تشکیلاتی که طبق نامهی آن خانم در مجلهی راهزینب
مینویسد که برایم شوهر تشکیلاتی انتخاب کردند و هر چه گفتم نمیخواهم،
گفتند نمیشود، دست تشکیلات است! ما وقتی میخواستیم حزب جمهوری اسلامی را
بوجود بیاوریم هرگز در پی ایجاد یک چنین تشکیلاتی نبودیم، ما مؤسسین هرگز
نمیخواستیم یک چنین چیزی بوجود آوریم مثل یک سربازخانه و یک اردوی کار
اجباری. ما از اول گفته بودیم که امتیاز بزرگ اسلام این است که میخواهد با
حفظ آزادیهای انسان، انسانها را بسازد. تشکیلاتی اسلامی است که میکوشد
تا انسانها را همسو کند نه اینکه انسان را قالبی بسازد. کی ما اصلاً در
اسلام میخواستهایم انسان قالبی بسازیم تا پی آن باشیم که تشکیلاتمان هم
قالبهای آهن باشد؟
ساختن، نه قیچیکردن
اگر انسانهایی هستند که همهشان میخواهند در راستای کلی که در مواضع
بیان شده حرکت کنند اما در عمل بعضیها نقصدارند، آسانترین کار حذف
ناقصهاست. در حالی که کار یک تشکیلات، ساختن ناقصهاست نه حذف ناقصها.
این ساختن هم زمان میبرد و در زمانی که لازم دارد، باید با نقصشان
بسازیم نه اینکه زود ناراحت بشویم که آقا این چه حزبی است، فلانی چنین کرد
و فلانی چنان کرد و بد گفت و غیبتکرد و تهمتزد و ... . البته باید
رسیدگیکرد و فوراً هم به آن رسید، آن هم رسیدگی سازندهای که این عیب را
در خودشان برطرفکنند. این صحیح است که زود برسیم و نیروها را متمرکز کنیم
و نگذاریم که یک نقص فراگیر بشود؛ نگذاریم یک نقطه چرکین دوام بیاورد و
زود علاج کنیم. این درست است که اگر دیدیم یک نقطهای آنقدر چرکین است که
علاج ناپذیر است جراحی هم میکنیم. ولی جراحی بعنوان آخرین علاج است نه
اولین علاج! عدهای از برادران و خواهرهای ما جراحی را اولین علاج میدانند
و آسانترین راه برایشان قطع کردن و جراحی است. ولی اینکه قرار باشد یک
انسانی هر جای بدنش که بیمار شد جراحیکند، بنده گمان میکنم زودتر از
یکسال از بین میرود. یک کورک میزند به انگشتش، یاالله انگشت را
قیچیکن. اینکه هر جا زخمی داشتیم آنرا جراحی کنیم، نمیشود.
ما
باید یک حرکت سازنده و خودساز داشته باشیم. البته آنهاییکه مربیاند، در
اثناء تربیت، خودشان هم ساختهمیشوند. همانطور که دارد دیگران را تربیت
میکند، دارد خودش را هم تربیت میکند. امام هم در مقام رهبری در حال
ساختهشدن هستند چرا که در5 سال پیش با یک جریانی مثل بنیصدر برخورد
نداشتند. خودشان هم گفتند که مادر مورد محمدرضاخان تکلیفمان روشن بود که
باید برود ولی حالا با یک جریان خودی برخوردکردهایم و این است که امام
هم یک حرکت خودساز لازم دارد. تربیت و ساختن دیگران همراه است با ساختن خود
انسان. امید بنده این است که این نوع اندیشه و معیار زیربنای کار تشکیلاتی
باشد و ما میتوانیم با تلاش هر چه بیشتر و با آگاهی هر چه بیشتر بسازیم و
ساخته شویم. انشاء الله.
خبرنامه دانشجویان ایران: از دیدگاه شهید بهشتی تشکیلات دارای آسیب ها و آفت هایی است که برای هرچه بهتر شدن روند کار در تشکیلات اسلامی باید از این آسیب ها و آفت ها جلوگیری به عمل آورد.
به گزارش خبرنگار«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ شهید بهشی از خطرات تحزب را بر هم خوردن وحدت جامعه، پرورش انسانهای قالبی و محدود شدن اختیار انسانها در مجموعه، بت شدن تشکیلات و تشکیلات آهنین و از بین رفتن آزادی و اختیار آدمها و اجبار به کارهایی نظیر ازدواج تشکیلاتی، خود بزرگ بینی و عجب تشکیلاتی، انحصار اندیشی و طاغوتی گری، لهو و لغو شدن تشکل و عدم پاسخگویی به نیازها، دروغهای مصلحت آمیز و توجیه وسیله با هدف در تشکیلات دانسته و به تشکل و تحزب به چشم وسیلهی آسان کردن خودسازی در قالب تحزب اشاره کرده و میگوید حزب باید محل عبادت باشد و این حزب آرمانی با اخلاص و مراقبت تأمین میشود. انضباط ضمن تصمیم بر اساس خودآگاهی، توضیح منطقی مواضع و اهداف برای مردم، عمل صالح و روح تعبد و حضور قلب، تکیه به ایمان و برنامههای عملی اسلامی، ارتباطات قوی، جذب عناصر جدید، انضباط قوی، افزایش معلومات، شیوهی صحیح برخورد، انتقاد از خویشتن و مجموعه، امید کامل به آینده، انتقاد سازنده از هر کس که در سر کار است، را جزو لوازم کار تشکیلاتی و حزبی میبیند.
وی همچنین برخی از آفت تشکیلات اسلامی را در مواردی چند به شرح زیر برشمرده است:
۱- بی توجهی به بطن جامعه و توده مردم
مرحوم شهید بهشتی رسالت تشکیلات دانشجویی را باقی ماندن به عنوان عنصر اصلی و پیشتاز انقلاب می دانند. وی در بیان آفاتی که ممکن است این رسالت تشکل را تحت تأثیر قرار بدهد اینگونه می گوید: ” رسالت دانشجو در این است که انقلابی بماند و همچنان پیشگام و پیشتاز انقلاب باشد و پیشاهنگ حرکت باشد اما نه چنان که از تودهها جدا شود و برای خودش بسوئی رود و یک وقت پشت سرش نگاه کند ببیند که از تودهها تقریباً کسی نیست. اینست که دانشجو باید فرهنگ این انقلاب را روزز به روز بهتر بشناسد و بهتر پاسدار باشد. دانشجوی بریده از عوام و عامه مردم، هر قدر هم پرتحرک و پویا و پیشتاز باشد نمیتواند، خود را خلاق و آفریننده یک انقلاب بیابد. ولی دانشجوی پیشگام پیشتاز وقتی موفق شد از انقلابی بودن و آگاه بودن و پیشتاز بودنش نتیجه بگیرد که حرکتش در جهت خواست و نیاز و حرکت کل جامعه قرار گرفت. دانشجو باید بصورت یک عضو خیلی بدردخور جامعه خودش را بسازد نه بصورت یک گروه درس خواندهای تیتیش مامانی خودخواه از خود راضی که توقعات خیلی زیادی هم دارد. دانشجو رسالتش در این است که در برابر دردهای جامعه برای همیشه حساس بماند، نه اینکه تا فارغالتحصیل شد و یک شغلی پیدا کرد، هرقدر شغلش بهتر میشود حساسیتش کمتر بشود.”
2- خودستایی و خودپرستی و انحصارطلبی:
این مغز تشکیلات اسلامی اصرار زیادی بر عدم انحصار طلبی تشکیلاتی داشته و تأکید می نماید: “تشکل حق، تشکلی است که انحصارطلب نیست. یعنی چه انحصارطلب نیست؟ یعنی این منطق خودپرستانه و ضد خداپرستی را ندارد که هرکس توی این تشکیلات هست آدم خوبی است و هرکس توی این تشکیلات نیست آدم خوبی نیست. این تفکر، شیطانی است و نه رحمانی و نه یزدانی. بنا را بر این بگذارید که در تشکلها انحصار طلبیها، و خودپسندیها راه پیدا نکند. در تشکلهایتان مواظب نفسالشیطان که مزاحم بهرهمندی از نفسالرحمان است باشید. اگر تشکیلات واقعاً بنابراین انتخاب اصلح، بنابر میدان دادن به افراد برای شکوفائی استعدادها باشد، تشکیلات زمینۀ رشد است. والا تشکیلات یک خطر دارد و آنکه یک انسان قالبی بسازداز . در تشکل در عین حفظ پیوند و ایجاد نظم آهنین، انسانها باید بتوانند که آزاد بیندیشند، انتقاد کنند و تصمیم بگیرند، بله، اجرای تصمیم اولیالامر همینطور که در کل جامعه منافاتی با آزادی ندارد، در تشکیلات هم منافاتی با آزادی ندارد، بشرط اینکه هیچ فرد و گروهی خودشان را بعنوان مدیران و رهبران در داخل تشکیلات تحمیل نکنند. اگر شما در داخل تشکیلاتتان خصلت ضد تحمیلی را حفظ کردید و رشد دادید آنوقت تشکیلات، تشکیلات رحمانی است والا شیطانی میشود چه فرق میکند… . بدترین خصلتی که از شیطان در قرآن یاد میشود استکبار است. خود را بزرگتر تلقی کردن، خود بزرگ بینی و بزرگی فروشی که لازمه قدرت طلبی است “
۳- تلاش برای حفظ تشکل به جای حفظ ارزشها :
او تشکل را “پاسدار ارزشها” می داند و زمانی که تشکل به جای حفظ ارزشها برای حفظ خود تلاش می کند، از تشکل تعبیر به “طاغوت” دارد. وی در این باره می فرماید: “هر وقت این تشکل به جای آنکه نگهبان ارزشها باشد و تلاشگر در راه ارزشها باشد.به جای آنکه خداپرست و حق پرست و حقخواه کمال دوست و کمال خواه باشد، خودخواه شد .آن یک «طاغوت» میشود. و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد. اگر همهاش به فکر تشکیلاتمان باشیم. اگر تشکیلات برایمان آنقدر محبوب شد که جانشین خدا و حق شد این حالت (لهو) پیدا میکند که «یلقی عن ذکر الله» است و آدم را از یاد خدا غافل میکند.”
۴- عدم مراقبت از ورود ناهنجاریهای اخلاقی به تشکل و عدم صبوری در برابر ناهنجاریها:
افراد را باید اول قرنطینه کنید و بعد وارد تشکیلات بشوند و البته این قرنطینه تا حدودی ممکن است اما اگر بخواهند افراد را در یک کار تشکیلاتی خیلی در قرنطینه معطل کنند تقریباً عملی نیست و دشوار است. این است که یک قرنطینۀ مستمر میخواهد. هر قدر جو تشکیلات پاکتر باشد آسیب پذیرتر است. مراقبت از این ضعفهای شخصی افراد لازم است. سوء ظنها، بدگمانیها، بد تفسیر کردنها، اینها همه از چنین ضعفهایی هستند و باید خیلی مراقبت کنیم. برای اینکه این ضعفها تا ضعف شخصی است یک گناه است ولی وقتی در یک جمع بود گناه مضاعف است و هم عقاب آن دنیایش مضاعف است. البته کار یک تشکلات ساختن ناقصهاست نه حذف ناقصها. این تشکیلات تشکیلاتی است که باید آنقدر قوی و سازنده باشد تا این ناقص ها را بسازد و این ساختن زمان میبرد و در این زمانی که لازم دارد باید با نقصشان بسازیم والا اگر زود ناراحت بشویم که آقا این چه حزبی است کی چنین کرد و فلانی چنان کرد و بد گفت و بد کاری کرد و غیبت کرد و تهمت زد و … اگر دیدیم یک نقطهای آنقدر چرکین است . که علاج ناپذیر است جراحی هم میکنیم این هم درست است ولی جراحی به عنوان آخرین علاج است نه اولین علاج!عدهای از برادران و خواهرهای ما جراحی را اولین علاج میدانند و آسانترین راه برایشان قطع کردن و جراحی است”.
۵- مجادله به جای مباحثه:
این معمار تشکیلات اسلامی یکی از بهترین راهها برای ارتقا اعضای تشکیلات را مباحثه می داند و هشدار می دهد که تشکیلات بایستی مواظب باشد که این مباحثه ها به مجادله تبدیل نشود: “. مباحثه معنایش این است که من فکر کردم یک چیزهایی که به نظرم میآید افکار خوبی باشد؛ به شما برخورد میکنم افکار خودم را عرضه میکنم ببینم که آیا شما فکر بهتری دارید یا نه. یعنی با عرضه کردن فکر بر شما دارم فکر خودم را عیار میزنم و میکاوم و جستجو میکنم ببینم آیا غیر از اینهایی که من فهمیدهام چیزهای دیگری نیز پیدا میشود برای فهمیدن؟ من در حال کاوشم شما هم در حال کاوش هستید. شما وقتی هم حرف مرا گوش بکیند خوب گوش میکنید. با دقت تأمل می کنید و رویش فکر میکنید. اگر دو نفر، سه نفر، ده نفر دور هم بنشینیم و بنده شروع کنم در هشت دقیقه حرفهای خودم را بزنم؛ آقا نوبت شما هم تمام شد بسیار خوب؛ آن آقا هم شروع کند که حرفهای خودش را بزند و … و آخر کار هم پا شدیم رفتیم! چه مباحثهای؟ جدال و کوباندن حرفهای او و کوبیدن مشترک! آدم را به حق و حقیقت میرساند؟ نمیرساند. ما با مجادله رشد نمیکنیم. مجادله بد است مباحثه خوب است. مجادله ضد ارزش است مباحثه ارزش است. گفتگوهایمان باید آهنگ مباحثه داشته باشد.”
۶- سنجش ارزشها با افراد:
شهید بهشتی از سنجش ارزشها با سنگ محک اشخاص به عنوان “مصیبت” یاد کرده و می فرماید: ” یکی از مصیبتهای عمر ما این است که اشخاص کم کم دارند جانشین ارزشها میشوند. این خطرناک است. انقلاب ما انقلاب ارزشهاست. “اِعرِف الحَقَّ تَعرِف أهلَهُ” تعلیم اسلام و تعلیم مولا علی – علیه السلام- این است. تو ارزشها را بشناس و اشخاص را با ارزشها بسنج. مبحثها باید بر محور ارزشها باشد. درود باید بر ارزشها باشد. درود بر شهیدان، این می شود درود بر ارزش. درود بر انسانهای مخلص، این میشود حمایت از یک ارزش. درود بر کسانی که از بام تا شام مخلصانه برای مردم در راه رضای خدا زحمت میکشند؛ این میشود درود بر یک ارزش. ما باید ارزشها را بشناسیم. البته شکی نیست [که] اشخاص را هم باید بشناسیم. اما اول ارزشها را بعداً اشخاص را نه اول اشخاص بعد ارزشها. آیا به یادمان نمیآید “اِعرِفوا مَنازِلَ الرِّجالِ بِالحَقِّ” منزلت مردان و انسانها را با معیار و محک حق بشناس. مبادا انقلاب ما به بیراهه کشانده شود. مبادا حرکت شما مردم عزیز باایمان کج روی پیدا کند و دچار کج روی شود “
سرویس دریچه: شهید بهشتی از جمله افرادی بود که حتی سالها پیش از انقلاب، به فکر کادرسازی و تربیت نیروهای انقلابی برای اداره جامعه مطابق با دستورالعملهای دینی بود و در این راه، افراد بسیاری را تربیت کرد. به مناسبت سالگرد این شهید عزیز که به فرموده امام خمینی(ره) به تنهایی یک امت بود، 10 خصوصیتی که از نظر ایشان برای فعالیتهای تشکیلاتی حیاتی است، منتشر میشود تا مورد استفاده فعالان فرهنگی قرار گیرد.
یک تشکیلات نمونه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ما برای این که بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی شک باید متشکل باشیم. رابطههای ایمانی، اعتقادی، علمی، و دینی سازماننیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمانهای یک انقلاب کافی نیست... ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم؛ اما شرط آن این است که:
1- تشکل باید پاسدار ارزشها باشد، نه پاسدار خود، نگهبان ارزشها باشد، نه نگهبان خود.
2- تشکل باید سازنده ما،آسان کنندهی خودسازی برای ما و کمکی به «سیرالی الله» برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد.
3- شرط سوم، این که این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه این که یک باری باشد بر دوش این جامعه، آن چه در ادامه میآید،10 توصیهی اوست که حدود 30 سال پیش در جمع انجمنهای اسلامی سازمان بهزیستی بیان شده؛ اما انگار حرفهایی است که در امسال برای ما گفته است...
برادرها و خواهرهایی که بار سنگین مسئولیت ها را بر دوش دارید و چشمها در انتظار نتایج تلاشهای به هم پیوستهی شماست، خوش آمدید! شماها در اقلیت هستید و دیگر نمیخواهیم تعارف بکنیم که اقلیت نیستیم. شما اقلیت مؤمن میخواهید چه کار کنید؟ نظر ماها این است که شما یک اقلیتی باشید که تکیه کنید بر:
1- ایمان هرچه قویتر به آرمانتان و به کارتان؛
نگذارید این ایمان در شماها خدای ناکرده پژمرده و ضعیف شود. این ایمان باید روز به روز تقویت گردد.
2- برنامه های عملیای که درآن، تفوق و برتری کارکرد ساختار اسلامی و نیروهای مؤمن به چشم بخورد؛
باید به گونهای باشد که خواهر مسلمان و برادر مسلمان ما که از یک هم سن و همکلاسی و هم رتبه غیرمسلمانش در مقام عمل دینی صالحتر است، در مقام عمل اجتماعی نیز سودمندتر باشد. اگر عمل شما به حال مردم سودمند واقع شود، ماندنی خواهید بود. این بیان قرآن است .«فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»؛ [کفر میرود و آنچه برای انسان سودمند است می ماند. رعد/آیه 17] سودمندی بیشتر ما باعث پیروزی ماست. به همین جهت در خودسازی فردی و جمعی انجمنهایتان باید طوری برنامهریزی کنید که در صحنه خدمت به مردم بدرخشید؛ نه برای تعریف مردم بلکه برای خدا.
3- ارتباط خود را قوی کنید؛
وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتی که همه یک جا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر می کنید.
4- جذب عناصر جدید؛
گاهی دافعه خیلی قوی است اما جاذبه چندان قوی نیست. مسلمان، هم دافعه دارد و هم جاذبه.
شما باید جاذبهتان زیاد باشد، باید کلامتان و رفتارتان چنان باشد که اطرافیانتان را یکی یکی جذب کنید. اصلاً باید برنامه داشته باشید برای جذب آنها. مبادا فکر کنید که اینهایی که با ما مخالف هستند دیگر کارشان خراب است و درست شدنی نیستند. خیر، انسان تغییر می کند. خیلیها آدمهای خوبی هستند، میلغزند و بد میشوند. خیلیها آدمهای بدی هستند و در اثر ارشاد و معاشرت خوب میشوند. تعالیم اسلام یادتان نرود. اسلام میگوید تا آخرین لحظات حیات، در توبه باز است.
5- انضباط؛
هرکار دسته جمعیای که انجام میدهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمان ها به انضباط مقدار کمی بها می دهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد.
6- شناسایی و کشف استعدادها؛
کشف عناصر مدیر و مفید که بتوانند پستهای کلیدی و موثر را با لیاقت اداره کنند. گاه ما یک فرد متدین و خوبی را میگذاریم رأس کاری ولی چون تواناییاش ضعیف است، اثر بدی میگذارد. شما باید مدیرهای مومن و متعهد 10 سال آینده را هم کشف کنید و هم بسازید.
7- معلوماتتان را ببرید بالا با مطالعات اسلامی، مطالعاتتان باید اسلامی باشد؛ فنی هم باید باشد؛
هرکدام از شما وظیفهی شرعیتان است که در هفته یک مقدار روی رشته خاص خودتان مطالعهی فنی کنید، طوری که کاردانی و کارایی فنی شما رو به افزایش پیگیر و مستمر باشد.
8- شیوههای صحیح برخورد با دشمن و مخالف را یاد بگیرید؛
گاهی برادرها و خواهرها با جریانهای مختلف میخواهند برخورد کوبنده داشته باشند اما طرز برخورد آنها طوری است که در جامعه محکوم می شوند. شیوه های برخورد باید صحیح باشد. باید درباره این شیوه های برخورد بنشینید و تبادل نظر کنید.
9- انتقاد از خویشتن؛
آیا هیچ وقت دور هم جمع می شوید بگویید این یک هفته نقایص و عیب کارم این بود. این کار را می کنید یا خیر؟ خوب، شروع کنید! هیچ اشکالی ندارد.«المؤمن مرآت المؤمن» یعنی چه؟ برادر و خواهر مسلمان باید آینه یکدیگر باشند.آینه یکی از کارهایش این است که عیبهای آدم را میگوید، بنابراین هر هفتهای، دو هفتهای، یک ساعت دور هم بنشینیم با روی باز و گشادهرویی هرکسی اول عیبهای خودش را بگوید بعد آنهایی که جا می ماند دیگران بگویند، بعد هم عیب جمعمان را بگوییم.
10- امید کامل به آینده؛
هیچ مسلمانی حق یأس و ناامیدی ندارد. آدمهایی که ایمان به خدا ندارند آنهایی هستند که از گشایش آفرینی خدا در تنگناها مایوس میشوند. انسانهای مومن همیشه باید امیدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما تعلیم میدهد که نه با یک غوره سردیتان بشود و نه با یک مویز گرمیتان.
"ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم، اما شرط آن تشکل این است که:
1 - باید پاسدار ارزشها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزشها باشد نه
نگهبان خود. هر وقت این تشکل به جای آنکه نگهبان ارزش ها باشد، به جای آنکه
خداپرست و حقپرست و حقخواه و کمالدوست و کمالخواه باشد، خودخواه شد،
آن یک "طاغوت" میشود و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد. بر
همه ماست که دائماً مراقبت کنیم این تشکل ما خودخواه نشود، همیشه خودخواه
بماند و این با خود سازی مداوم یکیک ما و با مراقبت مداوم یکیک ما، بر
مجموعه ما و بر وجود سیال تشکیلاتی ماست.
2 - تشکل باید سازنده ما، آسانکننده خودسازی برای ما و کمکی به سیر الیالله برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد.
بنابراین شرط اول این است که ما تشکیلاتپرست نشویم. خودخواهی تشکیلاتی
پیدا نکنیم. شرط دوم اینکه ممکن است تشکیلاتپرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات
باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم ولی از خودسازی باز بمانیم. شرط سوم اینکه
این تشکیلات به درد مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بر دوش این جامعه.
«لغو» این تشکیلات الان مقداری هزینه میبرد، مقداری نیروی انسانی میبرد،
روی این تشکیلات سرمایهگذاری میشود، اگر این تشکیلات به درد این مردم
نخورد، لغو میشود و ما هم اگر اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم "عن
اللغو معرضون. "
این تشکیلات نباید "بت" باشد و نه باید "لغو" باشد و نه باید "لهو" باشد.
باید به درد مردم بخورد. باید کمک کند به جمهوری اسلامی، باید روز به روز،
هر چه بهتر الهیتر و نورانی تر و سازندهتر و سرافرازتر و پویاتر و
سختکوشتر و مترقیتر و پیشتازتر ادامه بدهیم. بنابراین در داخل این
تشکیلات باید برنامهریزیهای گوناگون به وجود بیاید. نه فقط در خود
تشکیلات که برای کل جامعه بلکه برای کل انقلاب اسلامی. این سه شرطی است که
ما برای هر تشکیلاتی شرط اصلی میدانیم. برای ما "عضو" مقام سنگینی است،
برای این است که یک وقتی از خودش سئوال میکنند و یکوقت از خودش و هزاران
نفر دیگر سئوال میکنند که چرا اینها را به تباهی کشیدی؟بنابراین ما همچنان
بر ضرورت تشکیلات پافشاری داریم و این دشواریهایی هم که برای راه انداختن
تشکیلات سازنده پیشبرنده داشتهایم، تحمل کرده و میکنیم و معتقدیم که
این دشواریها همچنان وجود دارد و هست و قابل اجتناب نیست. ایجاد چنین
تشکیلاتی از نعمتهای بزرگی است که چنان ساده آسان هم به دست ما نخواهد
داد. خیلی دشوار است و خیلی زحمت دارد و خیلی افت و خیز دارد. ما معتقدیم
که اگر مخلص باشیم و آگاه و مخلصانه عمل کنیم، این گوهر گرانبهای کمیاب را
به دست میآوریم. ما خیال میکنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی
است و کاری ندارد که 10 آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و یک اساسنامه، یک
نمودار تشکیلاتی، و تمام شد؟خیر اینجور نیست اگر به تجربههای شخصیتان
بنگرید، میبینید که مشکل بزرگ داشتن یک تشکیلات در درون یکیک ماست. زیرا
که ما به این آسانیها آدم نمیشویم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه
وجود دارد که "فلاَ اقْتحَمَ الْعَقَبه" صدها تنگه وجود دارد تا وقتی
بخواهیم از این تنگهها عبور کنیم... "
بیانات مرحوم شهید بهشتی محورهای مهمی از یک تشکیلات اسلامی و الهی همه
جانبه را پیش چشم ما میگشاید که توجه و دقت به آن امری مهم و گریزناپذیر
است. اما نکته اینجاست که درصد بسیاری از محورهایی که در بالا ذکر شد در
وهله اول به اعضای یک تشکیلات الهی و اسلامی بازمیگردد تا در راستای آن
بتواند به هدفهای مطرح شده دست یابد؛ لذاست که عضو تشکیلات اسلامی، دارای
چارچوب وظیفه مشخصی است که بایستی در چارچوب آن حرکت کند و با اشتباه در
فعالیتهای خود، حزب و تشکیلاتش را دچار مشکل نکند. به عنوان مقدمه باید به
این مسئله اشاره کنیم که هر فردی که به عنوان یک شهروند در جامعه اسلامی
زندگی میکند دارای وظایف و ویژگیهای شهروندی خاص میباشد که در جوامع
غربگرا و لیبرال این وظایف و ویژگیها مصداق ندارد. عضو یک جامعه مسلمان
چه در حیطه زندگی شخصی و چه در بعد اجتماعی بر اساس سیره و سنت اهلبیت
(علیهمالسلام) و همچنین آموزههای قرآنی و وحیانی به اصولی پایبند و معتقد
است که به صورت آرمانی و خارج از هرگونه مشکل و چالشی آنها را برای خود
عزیز و محترم میشمارد و به آنها پایبند و ملتزم است. با همه این تفاسیر
وقتی که یک انسان وارد یک تشکیلات و حزب الهی و اسلامی میشود، علاوه بر
موارد قبلی، موارد جدیدی از مسئولیتها و وظایف نیز بر او بار میگردد که
به نوعی مسئولیت او را سنگینتر کرده و دقت بیشتری از او میطلبد. دلیل این
مسئله چیست؟واضح است که یک تشکیلات از افراد تشکیل میشود و اگر افراد یک
تشکل عناصری سست و بیحال یا دارای روحیه غیر تشکیلاتی و افکار و عقاید
متضاد باشند، هر چند آن تشکل از شبکهبندی قوی و موقعیت ممتازی بهرهمند
باشد، بزودی متلاشی میشود و دچار گروهبازی و جناحبندی میگردد و از بین
خواهد رفت. یا اگر اعضای آن پایبند تعهدات و دستورات تشکیلاتی نباشد، رهبری
و مدیریت از قدرت عمل باز میماند. مخصوصاً اگر تشکل از مکتب سرچشمه گرفته
باشد که در این صورت هر یک از اعضا بایستی آیینه تمامنمای مکتب و تشکل
مکتبی باشند. و اگر تشکل، تشکل حزبالله بود، اعضایش باید تشکل حزباللهی
را عملاً به دیگران نشان دهند. در این گونه تشکلها، مسئولیتها بیشتر از
هر تشکل دیگر است. زیرا اگر عضوی باعث کوچکترین عدم انسجام و یا دلسردی
دیگران گردد و یا در انجام وظایف خویش کوتاهی نماید، به تشکل الهی صدمه زده
است و این گناه کمی نیست. از آنجا که تشکل اسلامی نمودار یک جامعه نمونه
اسلامی است، این جامعه نمونه با تجمع افرادی که دارای ایمان و تقوا و
روحیه جهادی نیستند و یا با شرح وظایف و شبکهبندیهای غیر خدایی و
باشعارهای پر آوازه و میانتهی، صورت نمیپذیرد؛ بلکه با تجمع عناصر متدین و
حزباللهی تحقق مییابد و رمز پیروزی و رستگاری (غلبه و فلاح) این تشکل
نیز همین است. میدانیم که در نظام الهی و سنت خدایی اساس پیروزی به کثرت
عدد، تجهیزات، قدرت سلاح، نقشه و برنامه نیست؛ بلکه به وجود عناصر مؤمن،
صابر، مخلص، متفکر، برنامهریز و متقی وابستگی دارد:
اِنْ یکُنْ مِنْکُمْ عِشرِونَ صابِرونَ یغْلِبُوا مِأتَینِ.
اگر از شما مؤمنان 20 نفر صابر باشند، بر 200 نفر غلبه خواهند کرد.
به گزارش روابطعمومی و امور بینالملل اتحادیه
انجمنهای اسلامی دانشآموزان، حجت السلام و المسلمین حاج علی اکبری در
اولین نشست مسئولان و معاونان خواهر و برادر استانها در سال 96 گفت: خدا
را شاکریم که توجه و الطاف الهی نصیب حالمان شده است و ما پرفیض رجب با
بهار طبیعت آغاز شده است و سال 96 سال بسیار خوبی خواهد بود هم برای
تشکیلات و هم برای میهن اسلامی ان شاءالله رقم خواهد خورد.
وی گفت: رسم
است هر سال آیهای را به عنوان آیه سال اتحادیه انتخاب میکنیم که این رسم
بسیار خوبی می باشد و تبیین آیه سال موضوع اصلی این جلسه است.
حجت
الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری خاطرنشان کرد: آیه سال تشکیلات امسال آیه
شریفه 54 سوره مائده میباشد و به علت ظرفیت بالایی که این آیه دارا
میباشد و ناگفتههای بسیار، امسال هم این آیه شریفه آیه سال اتحادیه
انجمنهای اسلامی دانشآموزان میباشد.
وی گفت: دلایلی برای انتخاب مجدد
این آیه وجود داشت و آن هم ظرفیت بالای این آیه شریفه و از سوی دیگر حق
مطلب با تمام تلاشهای صورت گرفته ادا نشده است و هنوز ناگفتههای بساری در
این آیه وجود دارد که باید بیان شود و سوره سال 96 سوره مبارک نباء است که
امیدواریم به حفظ و تلاوت و قرائت همراه با توجه به آیات این سوره مبارک
اهتمام داشته باشید.
نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمنهای
اسلامی دانشآموزان گفت: محبت و حب موضوعی است که در این آیه آمده است و
از آن تا به امروز صحبتی نشده بود حب به پروردگار متعال که همه امروز با
این محبت به خدواند و عشق به معبود سرکار دارند و اگر ما از این کاروان جا
بمانیم باختیم تا توفیق جوانی را دارید از این فرصت استفاده کنید و از
فرصت جوانی استفاده کنید برای آتش محبت و شعلهور شوید.
وی گفت: مرکز عشق الهی حضرت ولیعصر (عج) است و هر جا نشانه محبت الهی است ذیل آن انسان کامل تعریف میشود.
ماه رجب فروردین عشق و فصل عاشقی است
حجت
الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری خاطرنشان کرد: ماه رجب فروردین عشق و فصل
عاشقی است و ظرفیت ماه رجب برای عشق به حضرت حق ظرفیت عجیبی است برای
گشودن این ارتباط و آن چیزی که حلقه اتصال بین بنده و پروردگار است نماز
است و امسال سعی کنیم کیفیت بخشی در نمازهایمان ایجاد کنیم.
وی با اشاره
به شعار مقام معظم رهبری در سال جدید گفت: رهبر معظم انقلاب حکیمانه و
دردمندانه شعار سال 96 را انتخاب کردند و رهبر انقلاب موضو ع اصلی را تولید
و اشتغال مطرح کردند و وظیفه ما به عنوان اتحادیه انجمنهای اسلامی
دانشآموزان کار گفتمانی و تربیتی است و در این زمینه کارهای بسیاری
میتوان انجام داد و دانشآموزان باید مطالبه و از این ظرفیت بالا استفاده
کنند.
وی گفت: ما علاوه بر اینکه دانشآموزان را باید تربیت اقتصادی
کنیم بلکه باید روحیه کار و تولید را در آنها تقویت کنیم و در بخش مهارت
باید تاکید داشته باشید زیرا دانشآموزان باید فنون و مهارتها را بیاموزند
تا روحیه کار در آنها نهادینه شود.
حجت الاسلام والمسلمین حاج علی
اکبری خاطر نشان کرد: سال گذشته دیدار دانشآموزان انجمنهای اسلامی با
رهبر معظم انقلاب محقق شد و توصیه من به اعضای انجمن اسلامی در خصوص بیانات
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب تحلیل، ترویج و تحقق فرمایشات معظمله میباشد
همچنین بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان و اجلاس فلسطین را
بازخوانی کنید.
نماینده مقام معظم رهبری در اتحادیه گفت: در آستانه چهل
سالگی اتحادیه انجمن اسلامی قرار گرفتیم و در این مسیر باید نقاط قوت را
شناسایی و آنها را تقویت کنیم و ان شاءالله مسیری را طی کنیم که هیچ
مدرسهای نباشد که در آن انجمن اسلامی نباشد و انجمنهای اسلامی را در
شهرها و استانها تقویت کنید به گونهای که اسم انجمن اسلامی مدرسه در شهر
به نیکی یاد شود و انجمن اسلامی با نشاط همراه با متانت داشته باشید.