به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شنیدن فضایل و برخی ابعاد و ویژگیهای شخصیتی ائمه (ع) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان میشود. در واقع ایام ولادتها و شهادتهای آن بزرگواران باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی میپردازد، به شعور و معرفت عترت(ع) نیز برسد.
در عصرما رهبر معظم انقلاب اسلامی پیوسته در مناسبات مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به مناسبات مختلف به بیان مسائل و عبرتهایی از ماجراهای اهلبیت(ع) پرداختند، امروزه پس از گذشت سالها از آن طرح بحثها، وقتی کمی دقیق میشویم، قیمت و بصیرت چنین افرادی برایمان بیش از پیش نمایان میشود و لزوم به کارگیری آنها در جامعه را به وضوح حس میکنیم.
در ادامه فیلم و متن بیاناتی از رهبر معظم انقلاب درباره ابعاد مغفول مانده شخصیت حضرت خدیجه (س) منتشر میشود:
جناب خدیجه(س) حقیقتا مظلوم است به خاطر این که شرف همسری پیامبر درباره ایشان دارای ارزش مضاعف است، دیگران مشرف به شرف همسری پیغمبر شدند اما رنجهایی را که پیغمبر در عمده زمان رسالت به آنها مبتلا بودند این رنجها را ندیدند، ده سال در مدینه بود عزت بود احترام بود و زندگی راحت نسبت به آن دوره بود.
جناب خدیجه دوران رنج و سختیهای پیغمبر را تحمل کرد، اولاً نفس ایمان آوردن به پیغمبر که اولین کسی که ایمان آورد امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه بودند خود این یک امتیاز بزرگ و یک ارزش بسیار بالا است، آسان نیست عبور کردن و صرف نظر کردن از عقایدی که انسانها با آنها سالهای متمادی زندگی کرده آسان نیست.
برای ما چنین چیزی پیش نیامده تا بدانیم چقدر مشکل است، ایشان اولاً با آن فطرت پاک سر و حقانیت قضیه را فهمید، تا پیغمبر را دید با آن حال که از حرا برگشته بود فهمید که یک حادثه مهمی اتفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد و بعد پای این ایمان ایستاد.
حالا شما ثروت را میفرمایید این یک کلمه به زبان آسان است، دادن پول کاری است کسانی که پول دارند میتوانند پولی را مصرف و خرج کنند اما این که انسان از همه زندگی راحت خارج شود و همه پول را مصرف کند و همه ثروت را صرف کند کار یک ذره و دوذره نیست.
درباره امام حسن مجتبی(ع) میگویند ایشان چندبار از مال خود خارج شدند یا چند بار از نصف مالشان خارج شدند این جزو بزرگترین امتیازات است، این بزرگوار این امتیاز را دارد، از همه اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد در راه ترویج اسلام و تقویت پیغمبر، بعد هم دچار آن سختی و مشکلات طاقت فرسا شد که یکی مسأله شعب ابی طالب بود که سه سال آنجا بودند و سختیهایی که این بزرگوار متحمل شد.
این ایمان را محکم نگه داشت، قرآن درباره کسانی که قبل از فتح و بعد از فتح انفاق میکنند « لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ» این قبل الفتح یعنی فتح مکه این قبل از فتح مدینه است یعنی قبل از آنی که مدینهای در اختیار پیغمبر قرار بگیرد و زندگی راحت، حکومت و قدرتی در اختیار آن بزرگوار باشد، در حال نهایت شدت ایشان انفاق کرد هم مالشان را، هم جانشان را و هم راحتی شان را، اینها واقعا فضائل مهمی است.
اینها مغفول عنه مانده و حضرت مظلومه است این بزرگوار واقعا مظلومه است، تعبیر کردند جناب آقای اعرافی که غریب هستند؛ واقعا همینجور است واقعا جناب خدیجه(س) غریب هستند، حالا شما میگویید مادر یازده امام اما در واقع مادر دوازده امام است، ایشان مادر امیرالمؤمنین هم است، ایشان امیرالمؤمنین را در دامان خودش، آغوش خودش و زندگی خودش پرورش داده است تا چند سالگی.
http://tn.ai/1428214
سرویس دریچه: شهید بهشتی از جمله افرادی بود که حتی سالها پیش از انقلاب، به فکر کادرسازی و تربیت نیروهای انقلابی برای اداره جامعه مطابق با دستورالعملهای دینی بود و در این راه، افراد بسیاری را تربیت کرد. به مناسبت سالگرد این شهید عزیز که به فرموده امام خمینی(ره) به تنهایی یک امت بود، 10 خصوصیتی که از نظر ایشان برای فعالیتهای تشکیلاتی حیاتی است، منتشر میشود تا مورد استفاده فعالان فرهنگی قرار گیرد.
یک تشکیلات نمونه چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ما برای این که بتوانیم کارهای بزرگی را انجام دهیم، بی شک باید متشکل باشیم. رابطههای ایمانی، اعتقادی، علمی، و دینی سازماننیافته برای رسیدن به بخشی از اهداف و تحقق بخشیدن به قسمتی از مراحل یک انقلاب می تواند کافی باشد؛ ولی برای رسیدن به بخشی دیگر از اهداف و تحقق بخشیدن به آن قسمت دیگر از آرمانهای یک انقلاب کافی نیست... ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم؛ اما شرط آن این است که:
1- تشکل باید پاسدار ارزشها باشد، نه پاسدار خود، نگهبان ارزشها باشد، نه نگهبان خود.
2- تشکل باید سازنده ما،آسان کنندهی خودسازی برای ما و کمکی به «سیرالی الله» برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد.
3- شرط سوم، این که این تشکیلات به درد مردم بخورد، نه این که یک باری باشد بر دوش این جامعه، آن چه در ادامه میآید،10 توصیهی اوست که حدود 30 سال پیش در جمع انجمنهای اسلامی سازمان بهزیستی بیان شده؛ اما انگار حرفهایی است که در امسال برای ما گفته است...
برادرها و خواهرهایی که بار سنگین مسئولیت ها را بر دوش دارید و چشمها در انتظار نتایج تلاشهای به هم پیوستهی شماست، خوش آمدید! شماها در اقلیت هستید و دیگر نمیخواهیم تعارف بکنیم که اقلیت نیستیم. شما اقلیت مؤمن میخواهید چه کار کنید؟ نظر ماها این است که شما یک اقلیتی باشید که تکیه کنید بر:
1- ایمان هرچه قویتر به آرمانتان و به کارتان؛
نگذارید این ایمان در شماها خدای ناکرده پژمرده و ضعیف شود. این ایمان باید روز به روز تقویت گردد.
2- برنامه های عملیای که درآن، تفوق و برتری کارکرد ساختار اسلامی و نیروهای مؤمن به چشم بخورد؛
باید به گونهای باشد که خواهر مسلمان و برادر مسلمان ما که از یک هم سن و همکلاسی و هم رتبه غیرمسلمانش در مقام عمل دینی صالحتر است، در مقام عمل اجتماعی نیز سودمندتر باشد. اگر عمل شما به حال مردم سودمند واقع شود، ماندنی خواهید بود. این بیان قرآن است .«فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»؛ [کفر میرود و آنچه برای انسان سودمند است می ماند. رعد/آیه 17] سودمندی بیشتر ما باعث پیروزی ماست. به همین جهت در خودسازی فردی و جمعی انجمنهایتان باید طوری برنامهریزی کنید که در صحنه خدمت به مردم بدرخشید؛ نه برای تعریف مردم بلکه برای خدا.
3- ارتباط خود را قوی کنید؛
وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتی که همه یک جا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر می کنید.
4- جذب عناصر جدید؛
گاهی دافعه خیلی قوی است اما جاذبه چندان قوی نیست. مسلمان، هم دافعه دارد و هم جاذبه.
شما باید جاذبهتان زیاد باشد، باید کلامتان و رفتارتان چنان باشد که اطرافیانتان را یکی یکی جذب کنید. اصلاً باید برنامه داشته باشید برای جذب آنها. مبادا فکر کنید که اینهایی که با ما مخالف هستند دیگر کارشان خراب است و درست شدنی نیستند. خیر، انسان تغییر می کند. خیلیها آدمهای خوبی هستند، میلغزند و بد میشوند. خیلیها آدمهای بدی هستند و در اثر ارشاد و معاشرت خوب میشوند. تعالیم اسلام یادتان نرود. اسلام میگوید تا آخرین لحظات حیات، در توبه باز است.
5- انضباط؛
هرکار دسته جمعیای که انجام میدهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمان ها به انضباط مقدار کمی بها می دهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد.
6- شناسایی و کشف استعدادها؛
کشف عناصر مدیر و مفید که بتوانند پستهای کلیدی و موثر را با لیاقت اداره کنند. گاه ما یک فرد متدین و خوبی را میگذاریم رأس کاری ولی چون تواناییاش ضعیف است، اثر بدی میگذارد. شما باید مدیرهای مومن و متعهد 10 سال آینده را هم کشف کنید و هم بسازید.
7- معلوماتتان را ببرید بالا با مطالعات اسلامی، مطالعاتتان باید اسلامی باشد؛ فنی هم باید باشد؛
هرکدام از شما وظیفهی شرعیتان است که در هفته یک مقدار روی رشته خاص خودتان مطالعهی فنی کنید، طوری که کاردانی و کارایی فنی شما رو به افزایش پیگیر و مستمر باشد.
8- شیوههای صحیح برخورد با دشمن و مخالف را یاد بگیرید؛
گاهی برادرها و خواهرها با جریانهای مختلف میخواهند برخورد کوبنده داشته باشند اما طرز برخورد آنها طوری است که در جامعه محکوم می شوند. شیوه های برخورد باید صحیح باشد. باید درباره این شیوه های برخورد بنشینید و تبادل نظر کنید.
9- انتقاد از خویشتن؛
آیا هیچ وقت دور هم جمع می شوید بگویید این یک هفته نقایص و عیب کارم این بود. این کار را می کنید یا خیر؟ خوب، شروع کنید! هیچ اشکالی ندارد.«المؤمن مرآت المؤمن» یعنی چه؟ برادر و خواهر مسلمان باید آینه یکدیگر باشند.آینه یکی از کارهایش این است که عیبهای آدم را میگوید، بنابراین هر هفتهای، دو هفتهای، یک ساعت دور هم بنشینیم با روی باز و گشادهرویی هرکسی اول عیبهای خودش را بگوید بعد آنهایی که جا می ماند دیگران بگویند، بعد هم عیب جمعمان را بگوییم.
10- امید کامل به آینده؛
هیچ مسلمانی حق یأس و ناامیدی ندارد. آدمهایی که ایمان به خدا ندارند آنهایی هستند که از گشایش آفرینی خدا در تنگناها مایوس میشوند. انسانهای مومن همیشه باید امیدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما تعلیم میدهد که نه با یک غوره سردیتان بشود و نه با یک مویز گرمیتان.
"ما همچنان بر داشتن یک تشکل پافشاری داریم، اما شرط آن تشکل این است که:
1 - باید پاسدار ارزشها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزشها باشد نه
نگهبان خود. هر وقت این تشکل به جای آنکه نگهبان ارزش ها باشد، به جای آنکه
خداپرست و حقپرست و حقخواه و کمالدوست و کمالخواه باشد، خودخواه شد،
آن یک "طاغوت" میشود و چه بهتر که چنین طاغوتی بر سر راه امت نباشد. بر
همه ماست که دائماً مراقبت کنیم این تشکل ما خودخواه نشود، همیشه خودخواه
بماند و این با خود سازی مداوم یکیک ما و با مراقبت مداوم یکیک ما، بر
مجموعه ما و بر وجود سیال تشکیلاتی ماست.
2 - تشکل باید سازنده ما، آسانکننده خودسازی برای ما و کمکی به سیر الیالله برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد.
بنابراین شرط اول این است که ما تشکیلاتپرست نشویم. خودخواهی تشکیلاتی
پیدا نکنیم. شرط دوم اینکه ممکن است تشکیلاتپرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات
باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم ولی از خودسازی باز بمانیم. شرط سوم اینکه
این تشکیلات به درد مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بر دوش این جامعه.
«لغو» این تشکیلات الان مقداری هزینه میبرد، مقداری نیروی انسانی میبرد،
روی این تشکیلات سرمایهگذاری میشود، اگر این تشکیلات به درد این مردم
نخورد، لغو میشود و ما هم اگر اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم "عن
اللغو معرضون. "
این تشکیلات نباید "بت" باشد و نه باید "لغو" باشد و نه باید "لهو" باشد.
باید به درد مردم بخورد. باید کمک کند به جمهوری اسلامی، باید روز به روز،
هر چه بهتر الهیتر و نورانی تر و سازندهتر و سرافرازتر و پویاتر و
سختکوشتر و مترقیتر و پیشتازتر ادامه بدهیم. بنابراین در داخل این
تشکیلات باید برنامهریزیهای گوناگون به وجود بیاید. نه فقط در خود
تشکیلات که برای کل جامعه بلکه برای کل انقلاب اسلامی. این سه شرطی است که
ما برای هر تشکیلاتی شرط اصلی میدانیم. برای ما "عضو" مقام سنگینی است،
برای این است که یک وقتی از خودش سئوال میکنند و یکوقت از خودش و هزاران
نفر دیگر سئوال میکنند که چرا اینها را به تباهی کشیدی؟بنابراین ما همچنان
بر ضرورت تشکیلات پافشاری داریم و این دشواریهایی هم که برای راه انداختن
تشکیلات سازنده پیشبرنده داشتهایم، تحمل کرده و میکنیم و معتقدیم که
این دشواریها همچنان وجود دارد و هست و قابل اجتناب نیست. ایجاد چنین
تشکیلاتی از نعمتهای بزرگی است که چنان ساده آسان هم به دست ما نخواهد
داد. خیلی دشوار است و خیلی زحمت دارد و خیلی افت و خیز دارد. ما معتقدیم
که اگر مخلص باشیم و آگاه و مخلصانه عمل کنیم، این گوهر گرانبهای کمیاب را
به دست میآوریم. ما خیال میکنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی
است و کاری ندارد که 10 آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و یک اساسنامه، یک
نمودار تشکیلاتی، و تمام شد؟خیر اینجور نیست اگر به تجربههای شخصیتان
بنگرید، میبینید که مشکل بزرگ داشتن یک تشکیلات در درون یکیک ماست. زیرا
که ما به این آسانیها آدم نمیشویم. بر سر راه انسان شدنمان صدها عقبه
وجود دارد که "فلاَ اقْتحَمَ الْعَقَبه" صدها تنگه وجود دارد تا وقتی
بخواهیم از این تنگهها عبور کنیم... "
بیانات مرحوم شهید بهشتی محورهای مهمی از یک تشکیلات اسلامی و الهی همه
جانبه را پیش چشم ما میگشاید که توجه و دقت به آن امری مهم و گریزناپذیر
است. اما نکته اینجاست که درصد بسیاری از محورهایی که در بالا ذکر شد در
وهله اول به اعضای یک تشکیلات الهی و اسلامی بازمیگردد تا در راستای آن
بتواند به هدفهای مطرح شده دست یابد؛ لذاست که عضو تشکیلات اسلامی، دارای
چارچوب وظیفه مشخصی است که بایستی در چارچوب آن حرکت کند و با اشتباه در
فعالیتهای خود، حزب و تشکیلاتش را دچار مشکل نکند. به عنوان مقدمه باید به
این مسئله اشاره کنیم که هر فردی که به عنوان یک شهروند در جامعه اسلامی
زندگی میکند دارای وظایف و ویژگیهای شهروندی خاص میباشد که در جوامع
غربگرا و لیبرال این وظایف و ویژگیها مصداق ندارد. عضو یک جامعه مسلمان
چه در حیطه زندگی شخصی و چه در بعد اجتماعی بر اساس سیره و سنت اهلبیت
(علیهمالسلام) و همچنین آموزههای قرآنی و وحیانی به اصولی پایبند و معتقد
است که به صورت آرمانی و خارج از هرگونه مشکل و چالشی آنها را برای خود
عزیز و محترم میشمارد و به آنها پایبند و ملتزم است. با همه این تفاسیر
وقتی که یک انسان وارد یک تشکیلات و حزب الهی و اسلامی میشود، علاوه بر
موارد قبلی، موارد جدیدی از مسئولیتها و وظایف نیز بر او بار میگردد که
به نوعی مسئولیت او را سنگینتر کرده و دقت بیشتری از او میطلبد. دلیل این
مسئله چیست؟واضح است که یک تشکیلات از افراد تشکیل میشود و اگر افراد یک
تشکل عناصری سست و بیحال یا دارای روحیه غیر تشکیلاتی و افکار و عقاید
متضاد باشند، هر چند آن تشکل از شبکهبندی قوی و موقعیت ممتازی بهرهمند
باشد، بزودی متلاشی میشود و دچار گروهبازی و جناحبندی میگردد و از بین
خواهد رفت. یا اگر اعضای آن پایبند تعهدات و دستورات تشکیلاتی نباشد، رهبری
و مدیریت از قدرت عمل باز میماند. مخصوصاً اگر تشکل از مکتب سرچشمه گرفته
باشد که در این صورت هر یک از اعضا بایستی آیینه تمامنمای مکتب و تشکل
مکتبی باشند. و اگر تشکل، تشکل حزبالله بود، اعضایش باید تشکل حزباللهی
را عملاً به دیگران نشان دهند. در این گونه تشکلها، مسئولیتها بیشتر از
هر تشکل دیگر است. زیرا اگر عضوی باعث کوچکترین عدم انسجام و یا دلسردی
دیگران گردد و یا در انجام وظایف خویش کوتاهی نماید، به تشکل الهی صدمه زده
است و این گناه کمی نیست. از آنجا که تشکل اسلامی نمودار یک جامعه نمونه
اسلامی است، این جامعه نمونه با تجمع افرادی که دارای ایمان و تقوا و
روحیه جهادی نیستند و یا با شرح وظایف و شبکهبندیهای غیر خدایی و
باشعارهای پر آوازه و میانتهی، صورت نمیپذیرد؛ بلکه با تجمع عناصر متدین و
حزباللهی تحقق مییابد و رمز پیروزی و رستگاری (غلبه و فلاح) این تشکل
نیز همین است. میدانیم که در نظام الهی و سنت خدایی اساس پیروزی به کثرت
عدد، تجهیزات، قدرت سلاح، نقشه و برنامه نیست؛ بلکه به وجود عناصر مؤمن،
صابر، مخلص، متفکر، برنامهریز و متقی وابستگی دارد:
اِنْ یکُنْ مِنْکُمْ عِشرِونَ صابِرونَ یغْلِبُوا مِأتَینِ.
اگر از شما مؤمنان 20 نفر صابر باشند، بر 200 نفر غلبه خواهند کرد.