اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان استان کرمانشاه

پایگاه اطلاع‌رسانی اتحادیهٔ انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان استان کرمانشاه و اتحادیهٔ الکترونیک

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان استان کرمانشاه

پایگاه اطلاع‌رسانی اتحادیهٔ انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان استان کرمانشاه و اتحادیهٔ الکترونیک

نقشهٔ راه





صفحهٔ اختصاصی بیانات امام خامنه‌ای در وب سایت ««



لینک             http://ayandehsazan.ir/Road-map


بیانات در دیدار اول اردیبهشت 1395





بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى اتحادیه ى انجمن هاى اسلامى دانش آموزان (۱۳۸۳/۱۲/۲۴ - ۰۰:۰۰)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
از دیدار صمیمانه با شما جوانان عزیز خیلى خوشحال و خرسندم. فضایى که شما جوانهاى عزیز، با اخلاص و صفاى خودتان در هر محیطى که حضور دارید، ایجاد مى‌کنید، حقیقتاً براى بنده یک فضاى بسیار شیرین و جذاب است. یقیناً زبده‌ى جوانان کشور، جوانان دانش‌آموز و دانشجو و طلاب علوم دینى‌اند. هرچه احساس تعهد و مسؤولیت و کار در بین این قشر عظیم و میلیونى بیشتر باشد، ارزش جوان بالاتر مى‌رود؛ و نباید شک داشت که انجمن‌هاى اسلامىِ دانش‌آموزى از جمله مجموعه‌هاى بسیار پُرتلاش و پُرکار و با ایمان محسوب مى‌شوند. لذا من دیدار با شما را مغتنم مى‌شمارم، به شما به چشم عناصرى بسیار عزیز نگاه مى‌کنم، قدر شما را مى‌دانم و این امید را در دل مى‌پرورانم که ان‌شاءاللَّه در آینده‌ى این کشور، نقش و فعالیت شما بتواند آرزوهاى بزرگ این ملت را برآورده کند.
یکى از مهمترین آرزوهاى هر جوانى در سنین شماها - چه پسر، چه دختر - این است که در محیط و جامعه‌یى که زندگى مى‌کند، این خصوصیات را مشاهده کند: جامعه‌ى او، یک جامعه‌ى پیشرفته از لحاظ علم و مدنیت باشد؛ از عدالت و روابط اجتماعىِ انسانى و اخلاقى انسانى برخوردار باشد و افق روشنى براى همه‌ى افراد - بخصوص جوانان - وجود داشته باشد. کار بزرگى که ملت ما در بیست‌وشش سال پیش انجام داد - یعنى پدید آوردن انقلاب اسلامى - اگر پنجاه سال و یا حتّى سى سال زودتر انجام گرفته بود، امروز این جامعه‌ى آرمانى را در کشور و خانه‌ى خودمان داشتیم. وقتى مشروطیت به‌وجود آمد، یا سالهاى بعد از مشروطیت، اگر ملت ایران توانسته بود همان کارى را بکند که در انقلاب اسلامى کرد، راه از آن زمان شروع مى‌شد و ما امروز مى‌توانستیم شاهد جامعه‌یى باشیم که هم از لحاظ علمى و صنعتى پیشرفته است، هم یک جامعه‌ى برخوردار از عدالت است، هم یک جامعه‌ى برخوردار از احساس معنویت و ایمان معنوى است - که این براى جوانها خیلى مهم است - ولى وقتى ملت ایران تشنه‌ى چنان تحولى بود، نگذاشتند این تحول صورت بگیرد. این‌که مى‌گویم نگذاشتند، یک محاسبه‌ى کاملاً دقیق و علمى دارد؛ نه این‌که ملت ایران نمى‌خواست یا حاضر به فداکارى نبود؛ چرا، لیکن در دوره‌ى مشروطیت از بى‌تجربگى ملت و رهبران آن استفاده کردند و حرکت عظیمى که در این کشور علیه استبدادِ درازمدت پادشاهان - که سرچشمه‌ى همه‌ى بدبختى‌ها بود - به‌وجود آمده بود، به بیراهه کشاندند و از درون آن‌را پوچ و منهدم کردند. ماجراى مشروطیت یکى از ماجراهاى تلخ تاریخ اخیر ماست. ملت ایران وارد میدان شدند؛ رهبران روحانى، علماى بزرگ و مراجع از نجف و از داخل کشور مردم را بسیج کردند؛ ملت هم خوب فداکارى کردند؛ اما چون تجربه‌ى کارى نداشتند، دشمنان، نفوذى‌ها و سلطه‌گران بیگانه توانستند این حرکت را از درون منهدم و خنثى کنند و از بین ببرند.
البته آن‌روز دشمن به‌طور مشخص دولت انگلیس بود و در دنیا همان نقشى را ایفا مى‌کرد که امروز امریکا ایفا مى‌کند. هدف آنها سلطه، دست‌اندازى، جهانگشایى، دخالت در امور ملتها براى مکیدن ثروتهاى ملى و عقب نگهداشتن ملتهاى آسیا و آفریقا و هر جاى دیگر بود. در همان قدمهاى اول با استفاده از روش‌هاى پیچیده، مشروطه را به غیر آن راهى که ملت براى آن حرکت کرده بود - یعنى راه استقلال و آزادى در زیر سایه‌ى اسلام - منحرف کردند؛ بعضى از رهبران مشروطه را متهم کردند، بعضى را اعدام کردند، بعضى را ترور کردند، بعضى را خانه‌نشین کردند و با غوغاگرى به‌وسیله‌ى ایادى خودشان، فضا را تحت نفوذ گرفتند. ده پانزده سالى هم که گذشت، انگلیسى‌ها بدل فن مشروطه و حرکت عظیم ملت ایران را زدند؛ یعنى رضاخان پهلوى را سرکار آوردند. ملت تجربه نداشت؛ حتّى رهبران هم تجربه نداشتند؛ بنابراین دشمن توانست کار خودش را بکند؛ لذا آغاز این حرکت بزرگ، هشتاد نود سال تأخیر افتاد و در طول این مدت هر کار توانستند، با این ملت مظلوم و با این کشور کردند. پهلوى‌ها را سر کار آوردند، براى این‌که سلطه‌ى بیگانه را - که مکمل سرنوشت سیاه ملت پس از استبداد داخلى بود - بر ملت تحمیل کنند؛ و چون مى‌دانستند ملت با پیشرفت‌هاى دنیا آشناست، براى این‌که اشتهاى بسیار صادقانه‌ى ملت به پیشرفت را فروبخوابانند، با ابزارهاى زرق و برق تمدن، سر ملت را گرم کردند و حقیقتِ تمدن غربى را - که علم و پیشرفت بود - از او دریغ کردند و ملت را به ظواهر سرگرم ساختند؛ مثل بچه‌یى که گرسنه است و ممکن است سراغ غذا برود؛ اما به‌جاى دادن غذاى داراى پروتئین و ویتامین، با پفک نمکى اشتهایش را از بین ببرند تا دیگر میلى پیدا نکند؛ این کار را با ملت کردند.
سالها این ملت در سختى‌هاى ناشى از سلطه‌ى بیگانه گذراند تا این‌که زمینه براى انقلاب اسلامى آماده شد. رهبرى حکیم، پُرقدرت، با اراده و عزم راسخ و نافذ در همه‌ى دلها، در میان مردم به‌وجود آمد و وارد میدان شد؛ ملت هم تجربه پیدا کرده بودند؛ لذا انقلاب اسلامى شکل گرفت و این دفعه ترفند دشمن بى‌اثر ماند؛ چون ملت و رهبران در انقلاب اسلامى تجربه پیدا کرده بودند. در دوره‌ى مشروطه، رهبران و مردم نمى‌دانستند کمین بیگانگان با آمادگى‌هاى قبلى چقدر خطرناک است؛ لذا حصارهاى خودشان را برچیدند و مهیاى قبول حمله‌ى دشمن شدند؛ دشمن هم آمد و هر کار خواست، در این کشور کرد. این دفعه در انقلاب اسلامى، با استفاده‌ى از تجربه‌ى مشروطیت، هم ملت ما، هم رهبران روحانى ما و هم روشنفکران صادق ما فهمیدند که باید حصار معنوى - یعنى حصار ایمان، ارزشهاى انقلابى و حصار بیدارى - را در مقابل توطئه‌هاى دشمن محکم نگه دارند.
این‌که مى‌بینید ملت ما بعد از بیست‌وشش سال «مرگ بر امریکا» را فراموش نمى‌کند، به‌خاطر این است که غفلت از توطئه‌ى استکبار جهانى همان، و اسیر توطئه شدن همان. در واقع «مرگ بر امریکا»یى که مردم ما مى‌گویند، مثل همان «اعوذ باللَّه من الشّیطان الرّجیم» است که اول هر سوره‌ى قرآن قبل از «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم» گفته مى‌شود. استعاذه‌ى به خدا از شیطان رجیم براى چیست؟ براى این است که انسان مؤمن یک لحظه حضور شیطان را فراموش نکند؛ یک لحظه از یاد نبرد که شیطان آماده‌ى حمله به او و انهدام حصار معنوى و ایمانىِ اوست. «مرگ بر امریکا» هم براى این است که ملت فراموش نکند سلطه‌گران جهانى منافع سرشارى که در این کشور داشته‌اند و دست آنها کوتاه شده، از یاد نبرده‌اند. آنها همیشه دنبال این هستند که همان منافع را باز در داخل این کشور براى خودشان تأمین کنند و به قیمت نابودى استعداد جوانان و آینده‌ى این کشور، بر ثروت و علم و فناورى خود بیفزایند. پس ملت ایران دیر شروع کرد؛ از انقلاب اسلامى شروع کرد.
براى تبدیل وضعیتى که براى ملت پیش آمده بود، به وضعیت مطلوبى که اول شرح دادم، یک سال و دو سال و ده سال کافى نیست؛ این تغییراتِ عظیمِ عمیقِ اجتماعى باید در طول چند نسل به‌وجود بیاید. ما امروز مبالغ زیادى از این راه را پیش رفته‌ایم. کسانى که در سنین شما یا اندکى از سنین شما بیشتر، در انقلاب اسلامى حضور داشتند و جانانه کار کردند، وظیفه‌ى خود را آن‌روز خوب انجام دادند؛ نسل بعد از آنها هم در طول بیست‌وشش سال گذشته تلاشهاى خوبى کردند.
این‌که شما مى‌بینید ما امروز در دانش هسته‌یى، در دانش سلولهاى بنیادى - که از دانش‌هاى بسیار کمیاب دنیاست - و در بسیارى از رشته‌هاى دیگر پیشرفت‌هایى کرده‌ایم که دشمنان ما را هم به اعتراف وادار مى‌کند، نشان‌دهنده‌ى این است که در محیطى که خودباورى وجود دارد و ملت توان خود را باور کرده است و آزادانه و بدون سلطه‌ى بیگانه مشغول کار است، همه نوع قله‌یى را مى‌توان فتح کرد. ما مى‌توانیم قله‌هاى علم و اخلاق - نه علم بى‌اخلاق و ضداخلاق؛ مثل علمى که امروز در دنیاى غرب وجود دارد - و پیشرفت و عزت حقیقى انسان در جامعه را فتح کنیم و عدالت و روابط عادلانه را در کشورمان برقرار نماییم و آن‌چنان عمل کنیم که هر جوان این کشور وقتى به پیش روى خود نگاه مى‌کند، تمام افق‌ها را روشن ببیند. امروز دنیاى غرب در این بخش احساس عجز مى‌کند. امروز کشورهایى که در اوج پیشرفت علمى و صنعتىِ مادى هستند، جوانهایشان احساس نومیدى و بى‌آیندگى مى‌کنند؛ لذا خودکشى و تبهکارى در بین آنها خیلى زیاد است. ما مى‌توانیم این محیط پُرامید و پُرشورِ همراه با پیشرفت مادى و معنوى و روابط عادلانه را در کشور ایجاد کنیم؛ اما به شرط این‌که شما جوانها آن‌چنان که شایسته‌ى نسل شما در چنین دورانى است، حرکت کنید.
خوشبختانه من مى‌بینم جوانهاى ما بیدار و آگاهند. حضور انجمن‌هاى اسلامى در این خصوص یک نشانه است. حضور جوانها - چه دانش‌آموز، چه دانشجو، چه طلاب علوم دینى - در عرصه‌هاى مختلف اجتماعى، فکر کردن آنها و زمینه‌چینى‌هاى فکرى آنها براى آینده - که من نشانه‌هاى آن را مشاهده مى‌کنم - همه دلیل بر این است که جوانهاى امروز ما خوب کار مى‌کنند؛ منتها باید بیدار باشند. با وضع کنونى ما، رسیدن به آن قله، مستلزم طى کردن یک فاصله است؛ این فاصله را باید طى کرد. با نشستن، تن آسانى، راحت‌طلبى و سرگرم شدن و مشغول شدن به هوس‌ها و بازیچه‌هایى که دشمن سر راه ما و جوانهاى ما قرار مى‌دهد، این راه طى نخواهد شد. این نسل باید کار گذشتگان را به اکمال برساند و تمام کند. باید خوب درس بخوانید و به‌طور دقیق انضباط و نظم اجتماعى را رعایت کنید. محیط هرج و مرج و محیطى که در آن امید وجود نداشته باشد، ضد پیشرفت است. شما ببینید امروز دشمنان ما که از برخورد چهره‌به‌چهره با این ملت مأیوس‌اند و از طرق گوناگون مى‌خواهند روى این ملت اثر بگذارند، از همین وسایل استفاده مى‌کنند؛ یعنى سعى مى‌کنند افق را تیره و تار نشان دهند؛ جوان را ناامید کنند؛ جوان را به بازیچه‌ها و سرگرمى‌هاى گوناگون مشغول کنند؛ جوان را از تحصیل علم باز بدارند و او را تحریک به هرج و مرج کنند؛ لذا باید بیدار بود. با وجدان کارى، با همبستگى، با تلاشِ امیدوارانه و گرم و گیرا، با کار مدبرانه و برنامه‌ریزى شده، و درعین‌حال با توکل به خدا و استمداد از پروردگار، باید این فاصله را طى کرد. جوان باید همه‌ى اینها را با هم مدنظر داشته باشد.
امروز جوان ما مى‌تواند با مسائل کلان این کشور و مسائل سیاسى آشنا شود. در گذشته، جوانها در سنین شما از مسائل سیاسى کشور چیزى سر در نمى‌آوردند. دولتها مى‌آمدند، مى‌رفتند، عوض مى‌شدند، انتخابات نمایشى برگزار مى‌شد و عده‌یى را بر اساس فهرست دربار به آنچه به آن مجلس شوراى ملى مى‌گفتند، مى‌فرستادند و اصلاً کسى هم خبر نمى‌شد! واقعاً ماها اسم رؤساى دولت را هم نمى‌دانستیم؛ هیچ‌کس از جوانها در کشور علاقه و شوقى به این کار نداشت؛ راههاى معرفت سیاسى بسته بود؛ اما امروز این‌طور نیست؛ امروز جوان ما نقشه‌هاى استکبار را مى‌داند؛ حضور استکبار در سطح منطقه را با ساز و برگ‌هاى سیاسى و نظامى‌اش مى‌شناسد؛ نقش امریکا در فلسطین اشغالى را مى‌داند؛ ارزش و اهمیت والاى جهاد فلسطین را مى‌داند. ما در سنین شماها شاید اسم فلسطین به گوشمان نخورده بود. آن‌وقت هم مبارزه بود، آن‌وقت هم فلسطین غصب شده بود، اما کسى خبر نداشت؛ ولى امروز همه‌ى اینها را جوانهاى ما مى‌دانند.
بنده طرفدار این هستم که جوانها در جریان مسائل سیاسى کشور قرار بگیرند و بتوانند تحلیل کنند. البته سیاسى‌کارى، سیاست‌بازى و آلت دست این حزب و آن حزب شدن را بنده براى جوان نمى‌پسندم؛ اینها براى جوان هیچ شرف و افتخارى ایجاد نمى‌کند؛ اما این‌که جوان بداند مى‌تواند اثرگذار باشد و نقش ایفا کند، خیلى ارزش دارد. در دوران دفاع مقدس جوانهاى ما فهمیدند که مى‌توانند نقش ایفا کنند، و نقش ایفا کردند. جوانهاى شانزده، هفده ساله به میدان نبرد رفتند و چهار سال، پنج سال، شش سال، هشت سال - به اختلاف اشخاص - در میدان نبرد ماندند و سپس به‌عنوان شخصیت‌هاى برجسته و آگاه و توانا و باکفایت از میدان جنگ بیرون آمدند. بسیج عمومى مردم - که آن‌روز به دستور امام انجام گرفت - جوانهاى ما را آن‌چنان آبدیده و آگاه کرد که هم در دفاع مقدس توانستند نقش ایفا کنند، هم در صحنه‌هاى دیگر نقش ایفا کردند؛ امروز هم همین‌طور است.
حضور جوانان در صحنه‌هاى انتخابات این کشور در طول زمان، یک حضور شاد و مؤثر و تعیین‌کننده بوده؛ حالا هم باید همین‌طور باشد. در آینده‌ى نه‌چندان دورى - حدود دو سه ماه دیگر - ما انتخابات داریم. جوان ما باید به مسأله‌یى مثل انتخابات، به چشم یک عمل صالح و یک کارِ بزرگ نگاه کند. جناب آقاى على‌اکبرى در صحبت خود تعبیر خوبى کردند؛ در واقع انتخابات براى جوانان ما که براى اول بار وارد این صحنه مى‌شوند، جشن تکلیف سیاسى است. جشن تکلیف عبادى روزى است که انسان مکلف مى‌شود و نماز مى‌خواند. جشن تکلیف سیاسى روزى است که براى اول بار مى‌رود نقش خود را براى انتخاب یک فرد، یا به عنوان نماینده‌ى مجلس، یا به عنوان نماینده‌ى در شوراى شهر، یا به عنوان رئیس جمهور ایفا مى‌کند؛ اینها خیلى باارزش است.
درس خواندن، پاکدامنى و پرهیزِ از سرگرمى‌هاى عاطل و باطل، جزو وظایف جوانهاست. البته من با سرگرمى و تفریح و شادى جوانها خیلى موافقم؛ اما بعضى از سرگرمى‌ها و تفریح‌هاى منحرف را دشمن به قصد غافل کردن ما و جوانان عمداً وارد جامعه‌ى ما مى‌کند. این، مخصوص جامعه‌ى ما نیست؛ در خیلى جاهاى دیگر هم این کار را مى‌کنند. در یکى دو سال گذشته خبرهاى متعددى داشتیم که در کشورهاى مختلف آسیایى - مثل مالزى و چین و ... - و حتّى کشورهاى اروپایى، سى‌دى‌هایى که به صورت قاچاق وارد کشورشان شده بود و آنها براى جوانها گمراه‌کننده و مضر تشخیص داده بودند، جمع‌آورى و منهدم کردند. در واقع با این سى‌دى‌ها مثل مواد مخدر - که دوروبر اینها گشتن، براى جوانها گناه است - برخورد کردند. کسانى هم که این محصولات را قاچاق مى‌کنند، غالباً صهیونیست‌هاى خبیث هستند؛ اینها عامل گمراهى و فساد جوانها در خیلى از کشورها، بخصوص در کشورهاى اسلامى، و به‌طور ویژه در ایران هستند. چرا؟ چون از آینده‌ى ایران مى‌ترسند. نمى‌خواهند ملت ایران به پیشرفت علمى و پیشرفت مدنى و پیشرفت اجتماعى‌یى برسد که براى بقیه‌ى کشورهاى اسلامى الگو شود؛ کمااین‌که حرکتهاى اسلامى در کشورهاى دیگر نشان مى‌دهد که ملت ایران تا الان هم الگو شده؛ منتها روزى‌که شما بتوانید قله‌هاى علم و ایمان و همزیستى‌هاى انسانى و اخلاقى را فتح کنید و جامعه‌ى پیشرفته‌ى عادلانه‌ى معنوىِ برخوردار از ماده و معنا را به‌وجود آورید و ارزشهاى انقلاب را نهادینه کنید، اسلحه‌ى دشمن بکلى از کار مى‌افتد. مى‌خواهند نگذارند شما به آن‌جا برسید.
انجمن‌هاى اسلامى باید تشکلشان را مستحکم کنند. این پیوند قلبى و ایمانىِ دلها به یکدیگر که در انجمن‌هاى اسلامى تبلور پیدا کرده، خیلى مغتنم است؛ این را حفظ و تقویت کنید. محافلى را که انجمن از مجموعه‌ى دانش‌آموزان و جوانان به‌وجود مى‌آورد، از معارف اخلاقى و دینى و سیاسى برخوردار و غنى کنید. از لحاظ درس خواندن، الگوى جوانهاى دیگر قرار بگیرید و همچنین از لحاظ حضور در میدان‌هاى گوناگون اجتماعى و سیاسى شاخص باشید؛ انگشت اشاره‌یى باشید براى جوانها که به شما نگاه کنند و از شما درس و الهام بگیرند. البته این با ادعا و با تحمیل امکان‌پذیر نیست؛ باید خود را آن‌چنان بسازید تا دیگران به‌طور طبیعى به نگاه شما، به اشاره‌ى شما و به تشخیص شما احترام بگذارند و آن را معتبر بدانند و به عنوان نشانه‌یى از آن استفاده کنند. کار و برنامه‌ى انجمن‌هاى اسلامى باید این باشد. دایره‌ى تأثیرگذارى خودتان را توسعه دهید. امروز نسل جوان دانش‌آموزى ما بسیار خوب است. شما باید خود را در دوران دانش‌آموزى و دبیرستان آن‌چنان بسازید که ان‌شاءاللَّه فردا اگر به دانشگاه یا حوزه‌ى علمیه رفتید، بتوانید در آن محیط هم اثرگذار باشید. شخصیت خود را، هم از لحاظ علمى، هم از لحاظ اخلاقى، هم از لحاظ تلاش و فعالیت و پُرکارى و نشاط کار در زمینه‌هاى اجتماعى و سیاسى، آن‌گونه آماده کنید که در هر جا قرار گرفتید، مثل چراغى محیط را روشن کنید.
بنده هم ان‌شاءاللَّه همه‌ى شما فرزندان عزیزم را دعا مى‌کنم و از خداوند مى‌خواهم که شماها را مشمول لطف و افاضه و هدایت و دستگیرىِ خودش قرار دهد و ان‌شاءاللَّه همه‌ى شما مشمول ادعیه‌ى حضرت بقیّةاللَّه‌الاعظم (ارواحنافداه) باشید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد